تنهایی رو ترجیح میدهم به تن هایی که روح شان با دیگری ست ... تنهایی تقدیر من نیست ، ترجیح من است ! لطفا اگر نظر مخالف منو داری و میخوای جنجال به پا کنی ریپلای نکن 🙏 هر گونه توهینی گزارش زده میشه .
حمید با سارقان حرفه ای نقشه ای میکشد تا حشمت فردوس را به قتل برساند.اما....
تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام دوست میدارم تورا به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام دوست میدارم برای خاطر عطر نان گرم وبرفی که اب میشود و برای نخستین گناه تورا به خاطر دوست داشتن دوست میدارم تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم دوست میدارم
حشمت میره تو کما - بعد داستانش میشه مث ستایش که یارو تصادف کرد عاشقش شد - حالا اون زنه که شماله وختی حشمت بره تو کما میاد نازشو میخره - بعدم از کما میاد بیرون و بقیشم که مث همه سریالای ایرانی ...مال و اموالشو میگیره ...اون عروس بدجنسش و بقیه گیر میافتن ...با ستایش دوباره خوب میشه و الی آخر ....