سلام دوستان
چند روز پیش شوهرم یه گوسفند خرید که ببریم برای خوراکمون من نمیتونم گوشتای بیرونو بخورم.
بعد یه بسته برای مامانم و یه بسته واسه مادر شوهرم گوشت جدا کردم که بدم بهشون همون شب شوهرم گوشت مامانمو برد داد
فرداش مامانم بهم زنگ زد سر و سنگین باهام حرف زد اخه مامانم عادت داره هر روز بهم زنگ میزنه تا دو سه روز سر و سنگین باهام حرف زد تا امروز که ناهار رفتم خونه مامانمینا ابجی هام و زن داداشمم بودن دیدم همه یجور بهم نگاه میکنن از قضا منم جیگر سفید گوسفندو بردم واسه مامانم از اونور ابجیم گفت یذره جیگر سیاهم نیوردی؟گفتم ن
بعد دو سه ساعت خواستم برگردم خونمون اتفاقی تو یخچال جیگر سیاه دیدم بعد به مامانم گفتم این چیه گفت بابات از بازار خریده گفتم چرا اخه از این عادتا ندارن بخوان جیگر بخرن گفت همونجوری اونجا فهمیدم که از جیگر گوسفند ما اوماخ کرده اوماخ البته به ترکیه معنیش این میشه که دلت یه چیزو بخواد نخوری مریض میشی استخون درد میگیری بعدش اون چیزو بخوری خوب میشی
حالا دوستان بگین تقصیر منه که جیگر ندادم یا انتظار بیجا داره مامانم اگه اینجوره برم عذر خواهی کنم؟؟؟