2733
2734

یه خونه دیدیم برای اجاره...

بچه کوچیک دارم.خونش خیلی خوبه.جاشم همینطور‌.همه چیش خوب بود.

مشکلم فقط پله هاشه.البته پله هاش کوتاه و خوب بود...و اینکه دخترم بپر بپر میکنه همیشه همکف بودیم بجز یه سال ک خیلی همسایه پایینی ک اذیت میشد.

جالا نمیدونم بریم یا خ سخته؟ 

اگه بخواییم بریم طبقه اول محلیت پایین میاد.

هنوز وقت داریم.بگردیم یا همینو بریم.

یه صلوات برای حل مشکلاتم میفرستین؟

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

2731

من طبقه چهارمم بدون اسانسور 

پشیمونم. دوس دارم همین الان جمع کنم برم 

                                                                               دنـیا اگهـ عـدالتـ داشتـ ،مـرد همـ بکارتـ داشتـ
2738

فکر کن خرید داشته باشی تو دستت با دخترت بخوای بری بالا. 

نمیدونم 

اگه همه چیش خوب بود فقط مشکلش آسانسوره برو. ولی سختیهای خودشو داره. 

کریستین بوبن نویسنده مورد علاقه من تو کتاب دیوانه وار می‌گه هنر اصلی هنر فاصله هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم. زیاد دور از هم یخ می زنیم. باید جای درست را پیدا کنیم و همان جا بمانیم.برای من عجیبه ما معتقدیم به دوری و دوستی ولی اصرار به ازدواج داریم. بله فرار از تنهایی نیاز به حس امنیت و یک رابطه جنسی مستمر و سالم و در نهایت فرزند آوری هست ولی باید به این جنبه هم فکر کرد که چقدر دوست داشتن واقعی را با عادت کردن به ف*اک دادیم؟ حسابش را کردیم که چقدر استعداد خصوصا زنان به تبع ازدواج از بین رفته؟ حسابش رو کردیم که چقدر آدم مهاجرت تحصیل تو بهترین دانشگاه ها شغل در یک شرکت بین المللی و یا دنبال کردن هنر و کار مورد علاقه رو گذاشتن پای این حضور همیشگی کنار هم ؟ پس اگه زندگی شما از عشق ناب به عادت رسیده اگه ازدواج شما چیزی شبیه به توقف پروژه توسعه فردی بوده اگر برای رشد یک نفر باید جای پایش روی شانهء له شده دیگری باشد اگر فارغ از فشار خانواده و دید جامعه و قانون آدم ثروتمند و قدرتمندی بودید انتخاب شما در این لحظه دیگه همسر شما نیست باید بگم چیزی شبیه به مرگ تدریجی رو تجربه می کنید. برای دوباره عاشق شدن و عاشق موندن تلاش کنید به طول زندگی فکر نکنید مهم نیست چند روز و چند سال کنار هم هستید به عرضش فکر کنید به اینکه از لحظه لحظه ی زندگی کنار هم لذت بردید یا نه برای من خیلی عجیبه آدم ها از خیانت می ترسند اما از عادت نمی ترسند آدم مگر چند بار زندگی می کنه که بیست سی چهل سال رو با کسی بگذرونه که لاجرم باید با اون باشه دوستش نداشته باشه و مثل یک کارمند مثل یک هم‌خانه باهاش ادامه بده.

حالا که جوونید می تونید پله رو برید می تونید بگیرید ولی ممکنه بچه پایینی ها رو اذیت بکنه

عضلات پاتون قوی میشه بعدا زانو درد نمیگیرین

اگه دوست داشتی درخواست بده می‌پذیرم    ولی در مورد موضوعات سایت لطفاً بی دلیل درخواست ندین

وای نه خوب نیست اصلا. ما خونه قبلی طبقه 4 بودیم آسانسور داشت ولی وقتی خراب میشد واویلا بود. پدرمون درمیومد به خصوص وقتی که وسایل داشتیم

برای عبور از ترسهایت با آنها مواجه شو  

من طبقه ۴ بدون آسانسور با ب بچه ۳ ساله زندگی میکنم بگم پدرم در اومده پله ها که زانو نذاشته واسمون دخترم همش غر میزنه که پله دوست ندارم بغلم کنید همش حوصله اش سر میره هی میگه پاشو بریم بیرون خلاصه من که خیلی پشیمونم

موی فر داری شما و دلربایی میکنی   دلبر مو فرفری در دل خدایی میکنی   
دخترم اصلا عادت نداره آروم بازی کنه همش از رو مبل میپره.میترسم پایینی گیر بده. ولی خونش خیلی خوب بو ...

من خونم طبیقه چهارمه، هفت ساله،پدر زانو درمیاد خیلیی سخته،تجربه شخصیم

آخه پولمون کمه.

یا باید بریم زیر پله یا طبقه ۳ و ۴ بدون آسانسور یا ۱ خواب بشه‌.یا سنش بره بالا.یا محله اش بیاد پایین.

این ۲ خواب بود محلش خوب بود.خونش تمیز بود.فقط مشکل پله داشت.

من میگم بازم بگردیم شاید پیدا شد....

اینم بگم توش ۲ تا سوسک کوچیک زنده دیدم.نفهمیدم سوسک آهن بود یا بچه سوسک بود‌.منم خیلی میترسم.

یه صلوات برای حل مشکلاتم میفرستین؟
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687