آها آخریش یادم اومد
اونروز مادرم بهم یه بلوز و شلوار کادو گرفته بود و دست خواهرم بود خواهرم بهم داد و همسرم فکر کرده بود کادو رو خواهرم گرفته
چون برادر شوهر خواهرم خواستگارم بود فکر کنم به اون شک کرده
هی میگفت چه معنی داره خواهرت برات اینهمه کادو بگیره شاید کادو یکی دیگست داره بهت میرسونه
و الکی الکی دعوا کردیم