چرا اینقد میمونی اونجا شامو ناهار بمون برا خواب برگرد خونه بابات بخدا برا خودت میگم گوش نده که میگن بعضیا براشون عیب نیس هرکاریم کنی ته خیار تلخ بشه یه چی پشتت میگن !!!من بابام میگف ۱۲ شب خونه باش اینقد حساب میبرد شوهرم از بابام!اینا ک میگم برا بعد عروسیت میفهمی الان داغی همش دلت میخواد پیشش باشی ولی برا خواب نمون زیادم نمون خونشون نذار ازت خسته بشن بگن وای این اومد کی میره حالا !!هرچی باشه غریبه ای دیگه خودتو بذار جای اونا بذار دلشون تنگ شه برات!من الانم یجوری میرم ک دل تنگ خودمو بچم میشن تحویلم میگیرن مثه مهمون احترام میکنن ب ادم
تو نامزدی هم همیشه دعوتی میرفتم فقطم دو سه شب موندم اونم مناسبتی بود خودشون خیلی اصرار میکردن بابام اجازه نمیداد اونموقع هم خیلی ناراحت میشدم ولی الان میگم چه خوب که نموندم گوش کن دختر خوب شبا دیگه نخواب اونجا
من اگه تجربه الانمو داشتم بخدا یه شبم نمیموندم..بعد عروسی متوجه میشی
بعضی اوقات خیلی دوست دارم کلمات میتونستن عمقشونو به طرف نشون بدن.ومطمئنم اونایی که میگن توی عقد اونجا موندن خوب نیست هم همین حس منو دارن.طبیعیه دوست دارین کنارهم باشین ولی از حالا واسه خودت احترام قائل شو.هرچقدر کمتر وبا برنامه تر بری ورفتارکنی برای آینده ات بهتره.
ما تو شهرمون رسمه داماد هرشب تو دوران عقد میاد خونه مادرزن میخوابه
ولی بابای من نذاشت اخه بابام واسه یه شهره دیگست قبول نکرد ... تا ۱ شب با همسرم بیرون بودیم بعد جدا میشدیم .خونه که میومدم بابام غوغا میکرد چقدر ناراحت میشدم میگفتم من اخه چیکار کنم تو میگی چرا اونم میگه چرا ..... خدا رو شکر ۲۰ روز بیشتر عقد نبودم تو همین ۲۰ روز ۲۰ سال از لمرم کم شد ...
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
