ی شب خسته و کلافه از کارای روزمره در حالی ک پسر کوچیکمو گذاشته بودم روی پام و تکونش میدادم ک خوابش ببره پسردوسالم اومد جلوم وایساد گفت مامان دُمّه هامو میبندی؟نگاش کردم اشک تو چشام حلقه زد گفتم آره ک میبندم عمر مامان!با بستن آخرین دکمه، ی قطره اشک از رو گونم سر خورد اومد پایین...وقتی داشتم دکمه هاشو میبستم ب این فکر کردم ک چند سال دیگه پسرم اونقدر بزرگ میشه ک دیگه ب دکمه نمیگه دُمّه و اون روز قطعا خودش دکمه هاشو میبنده همون لحظه دلم واسه لحظه ای ک دکمه هاشو میبستم تنگ شد...
لطفا برا شادی روح خواهرم و پدرم با دلهای پاکتون صلوات بفرستید خدا هیچگاه داغ عزیزی رو بهتون نشون نده عمر گرون گذشت نفهمیدم بعضیهایی که روم میخندن صرفا دوستدارانم نیستن دشمنن با سلاح خنده
نگین یک☝️نگین دو✌نگین سه👌نگین دنده به دنده🚙نگین عسل و قنده🎂🍭🍬نگین چرا نمیخنده؟🤨نگین آه😎نگین ماه🌛🌓نگین مثله قناری🦢🦅🐔نگین ماشین فراری🚘نگین آه😗نگین ماه😉🌹🌙نگین چرا سر جنگه🗡😡نگین بشقاب پرنده🍽🕊🦚نگین آه🐆نگین ماه🍋🌭نگین ماه و قشنگه⭐🌠نگین مست و ملنگه🍷🍺🍻زِراشم چه قشنگه🍒😐🦄 امضامو کپی نکنین تو امضاتون اصلا خوشم نمیاد از این کار😒😒😒😒😒😒😒😒😒(ولی اگه خواستین واسه کسی بفرستین یا فقط برای خودتون کپی کنین اشکالی نداره😁😁)