سلام قضیه برمیگرده به 3 سال پیش
زنداداش من با خواهرم و شوهرم میرن کربلا خواهرم اونوقتا مجرد بود خودهرم خیلی ساده و مذهبیه کلا ازارش به مورچه نمیرسه گوشی زنداداشم خراب میشه اون به قول خو دش به وجود خدام شک داره اما کربلا میره با داداشم اینم به من ربطی نداره تو راه خ بدجنس بازی برا خودهرم در میاره خواهرم حتی پول غذای تو راهشم میده منتها این هییییی بد اخلاق بازی در میاره . حتی قبل حرکت من با خواهرم و داداشم حرف زدم و گفتم ببخشید نیومدم بدرقه به داداشم گفتم بده زنداداش حرف بزنم اون گفت با من حرفی نداره و علت و دلیلشم هیچووووقت نفهمیدم
گذشت ما یه گروه خواهرانه داشتینم زنداداشم گوشیش خراب میشه خواهر ساده منم گوشیشو میده دست اون که با خواهر برادرش چت کنه اونم ادرس گروهو برداشته بود مخفیانه میومد تو چتامون ..