بچها یه خلاصه میگم اونایی که در جریان تاپیکتم نیستید
من باردارم و مدتیه به شوهرم مشکوکم توو 5 ساله زندگیمون چیزی ازش ندیدم.. الان از محرمه زندگیم آشوب شده.. اول بخاطر حرف برادر بزرگم که بهم گوشزد کرد که مراقب زندگیت باش.. دوم بخاطر رفتارای مشکوکی که از شوهرم میدیدم و تاپیکا هست اگه کامل میخوایید بدونید و آخر سرهم که توو ماشین از پشت شیشه ازش، یه گوشی دیگه دیدم.. اما اشتباه کردم نموندم همونجا تا بیاد و بهش ثابت کنم البته ارادم دست خودم نبود انگار داشتم از حقایق فرار میکردم و نمیخواستم بخاطر بچه توو شکمم ازش چیز بدتری ببینم و با شناختی که از خودم دارم نمیتونستم باهاش ادامه بدم و جدا میشدم با اینکه عاشق زندگیم و شوهرمم دوست دارم.
حالا بعد از چند روز سکوت و گریه و قهر دیشب باهم حرف زدیم..
اینم بگم که شوهرم قضیه گوشی رو کلا حاشا کرد و میگفت توهمات ذهن خودته چون مدتیه بهم شک بیخودی کردی...