2726
الانم باز صبح بحث کردیم....کله صبح برا بابام پیام داده... چیکار کنم؟ منم برم به باباش بگم؟

نه.مشکل یکیه میشه صدتا.لج و لجبازی و دخالت و......نکن اینکارو.هر طور میتونی کاری بکن شوهرت دست برداره.یه کم بش بگو مگه بچه یی اینکارارو میکنی یه ذره دست رو غرورش بزار.اگه نقطه ضعف پیدا کرده ازت که بیخیال بگو انقد بگو به بابام منکه مهم نیست برام. ببینه اهمیت نمیدی از سرش میفته 

پدر شوهرم با زن دوم اش خودش اینقدر درگیری داره که فکر نمیکنم به ما اهمیت بده😔

دوستمون درست میگه شماره شوهرت روتوی گوشی پدرت مسدودکن دیگه نه براش پیام میره نه میتونه زنگ بزنه راحت میشی

خدابهترین هارابعدازتلخ ترین تجربه هابه تومیدهدتاقدرچیزهایی که بدست اوردی رابدانی اگه دوست داشتین واسه حل مشکلاتم  یه صلوات بفرستین مرسی عشقااا😙😙❤❤


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

پدر شوهرم با زن دوم اش خودش اینقدر درگیری داره که فکر نمیکنم به ما اهمیت بده😔

شوهرت از بابات توجه میخواد 

ببخشید کمبود داره 

سلام عزیزان با فروش انواع کتابهای درسی،کمک درسی،کودک، تخصصی و...با ۲۰ درصد تخفیف در خدمتتون هستم.لطفا هر درخواستی که دارید توی تاپیکم  اعلام کنید در مورد کتابهای درسی سال و رشته تون رو بفرمایید.✨🌱
2728
دوستمون راست میگه شماره بابات رو عوض کن وب شوهرت نگو

نمیشه..بابام راصی نمیشه

مهربون باشیم با هم...در حد یک توقف با ماشین واسه خانمی که با کالسکه از خیابون رد میشه...در حد یک لبخند زدن به بچه ای که مامانش دیر اومده دنبالش تو مدرسه...در حد دادن یک دستمال به خانمی که تو اتوبوس دنبال دستمال تو کیف اشه...مهربون باشیم در حد کوچک...ولی همین کوچک ها ایران رو زیبااا میکنه.
واسه من میشه نمیدونم گوشی پدرت چه مدلیه

جدی...امروز یک سر برم ببینم میشه..ممنونم..باور کن اینقدر ناراحتم به فکرم نمیرسید

مهربون باشیم با هم...در حد یک توقف با ماشین واسه خانمی که با کالسکه از خیابون رد میشه...در حد یک لبخند زدن به بچه ای که مامانش دیر اومده دنبالش تو مدرسه...در حد دادن یک دستمال به خانمی که تو اتوبوس دنبال دستمال تو کیف اشه...مهربون باشیم در حد کوچک...ولی همین کوچک ها ایران رو زیبااا میکنه.
پدر شوهرم با زن دوم اش خودش اینقدر درگیری داره که فکر نمیکنم به ما اهمیت بده😔

شوهر آبجیم هم از اول همینطوری بود تا تقی به توقی میخورد زنگ میزد به داداشم مامانم آبجی بزرگم شوهرمن خلاصه پای همه رو وسط میکشید واسه یه چیز مسخره از اول همه حق رو بهش میدادن و آرومش میکردن اما بعدا فهمیدن که نه بابا خیلی لوس و بچه ننه است دیگه تلفناشو جواب ندادن یا که بهش گفتن تو هم مقصری سعی کنین خودتون مشکلاتتون رو حل کنین.الان یک ساله که این عادت از سرش افتاده

بحق الحسین (ع)                                                                  اللهم عجل لولیک الفرج                                                          🖤🖤🖤🖤

بزار اون از تو یاد بگیره بگو هر چی دعوا میکنیم بین من و تو ما زن و شوهریمم به خانواده من چه مربوطه پس اگه دعوا کنیم اونا بدونن خوبه از رابطمون هم بهشون بگیم؟ چه فرقی میکنه دوتاشون خصوصین خوبه من برم به خانواده شما بگم ببین مرد دوجا تربیت میشه یکبار پیش مادرش یکبار پیش زنش با لجبازی هیچی درست نمیشه میدونم طول میکشه ولییییی شدنیه

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️

نقطه ضعف نشون نده گزک دستش نده .بفهمه ناراحت میشی دفعه بعد زودتر میره زنگ میزنه فقط بزارش بلک لیست پدرت خیلی خونسرد انگار نه انگار چیزی شده 

ادمها را نباید به هر قیمتی نگه داشت . همه برای ماندن نمی ایند. ادمی که میماند جنسش با دیگران فرق دارد.....برای ماندنش مجبور نمیشوی خودت را تغییر دهی .اینو بیاد داشته باش برای نگه داشتن ادما نباید خودتو زیر پا له کنی.....ادما باید با دلشان بمانند نه با جسمشان....

البته آبجیم هم این اواخر زنگ میزد به مامان و داداشش.فکر کنم این زنگها هم بی تاثیر نبود

بحق الحسین (ع)                                                                  اللهم عجل لولیک الفرج                                                          🖤🖤🖤🖤
پدر شوهرم با زن دوم اش خودش اینقدر درگیری داره که فکر نمیکنم به ما اهمیت بده😔

اتفاقا من هم در مورد پدرشوهرم همین فکر و میکردم 

عزیزم تا درخواست نکنی کسی به حرفات گوش نمیده 

حالا منظورم این نیست ک بری و بگی ولی رو پدرشوهرت همیشه حساب کن 


دلم برای بابات سوخت 

ببخشید مگه چیکارش میکنی 

سلام عزیزان با فروش انواع کتابهای درسی،کمک درسی،کودک، تخصصی و...با ۲۰ درصد تخفیف در خدمتتون هستم.لطفا هر درخواستی که دارید توی تاپیکم  اعلام کنید در مورد کتابهای درسی سال و رشته تون رو بفرمایید.✨🌱
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
داغ ترین های تاپیک های امروز