شما درمورد زندگیتون باکز مشورت میکنین حرف میزنین بنظرتون

بارااااااااااااان

مدیر استارتر

عضویت: 1397/08/03

تعداد پست: 12025

مسایل زندگیمو با مادرم وخواهرم درمیون میزارم کارم اشتباهه اخه قبلا خیلی اشتباه توزندگیم کردم نمیخوام تکراربشن

تیکر تولد یکسالگی دخترم

1398/08/01

06:40

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

گشتا۹۲۹۲

عضویت: 1398/07/27

تعداد پست: 7489

اکه نیاز به مشورت داری برو پیش مشاور

هرگزززززززز از مسائل زندگیتون با خانواده هاتون صحبت نکنید

مامان دلارام کوچولو👨‍👩‍👧

1398/08/01

06:42

2 نفر لایک کرده اند ...

سنجااقک

عضویت: 1398/02/09

تعداد پست: 1595

من کسیو ندارم

منم اگ داشتم ب مامانم میگفتم یا خواهرم

سرشار از اضطراب اینده 🖤🙃

1398/08/01

06:42

2 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

qrs12

عضویت: 1398/07/21

تعداد پست: 467

الان هیچی نمی گم . چون چوب این کار رو خوردم 😐

اونا چون دوستت دارن خیلی خیلی و بیش از حد احساسی می رن جلو .

ناخواسته تیشه می زنن به ریشه زندگیت .

من با هیچ کس در موردش صحبت نمی کنم .

1398/08/01

06:43

0 نفر لایک کرده اند ...

رویاجان68

عضویت: 1397/01/05

تعداد پست: 3341

بستگی داره راجع به چی باشه .

من با هیچ کس درد و دل یا مشورت نمیکنم .ولی پیر شدم داغونم .نه اعصاب دارم نه حوصله دارم .چهره م سکشته شده .حتی نمیتونم تاپیک بزنم

خدایا مارا به غصه های معمولی مان برگردان...به قسط های عقب افتاده ،ترافیک های طولانی،خیابان های شلوغ، دغدغه های زیاد،هدف های سخت،خستگی های مفرط...به همان روزها که همدیگر را قضاوت میکردیم وبه قضاوت های هم توجهی نمی کردیم.به همان روزها که دنیا اینقدر آلوده نبود،که آلوده بود وحاد نبود ،که آلوده بود واز آلودگیش نمی مردیم...که دلواپس حال عزیزانمان بودیم نه جانشان !ما را برگردان به روزهایی که سلامتی اینقدر گریز پا نبود ،که میشد لابه لای همین مشکلات و دغدغه های ریز ودرشت،با خیالی آسوده فنجانی برداشت ،چایی ریخت ...کنار پنجره ای ایستادودر کمال اطمینان و آرامش نفسی عمیق کشید .که می شد کسی را به آغوش کشید وآرام شد .میشد دستان کسی را گرفت وبدون هراس تمام شهر را قدم زد وغصه ها و درد ها را فراموش کرد .دلمان لک زده برای یک آغوش، یک لبخند ،یک خیال تخت...دلمان لک زده برای یک زندگی آرام و معمولی ...خدایا در آغوشمان بگیر که خسته ایم ...خودت حال زمین را خوب کن

1398/08/01

06:45

2 نفر لایک کرده اند ...