از وقتی ازدواج کردم شوهرم اجازه نمیده برم خونه مامانم(۴ سال) سر یه بحث بیخود و الکی اما خودش روزی صد بار سر میزنه خونه مامانش کلا هیچ جایی نمیزاره برم 😔ن خونه دایی ن عمو نه بازار ن باشگاه مثل زندانیام 😔چند وقت پیش یکم باهاش حرف زدم گفتم دلم گرفته جایی نمی زاری برم و از اینجور حرفها اونم قول داد که مهر ماه میبرمت مسافرت منم انقدر خوشحال شدم که اندازه نداشت چون افسردگی گرفتم از بس موندم خونه
کتک میخوری تحقیر میشی فحش میشنوی اجازه خروج از خونه نداری بازم نشستی زندگی میکنی 😳😳اخه مگه ناتوانی ...
این همه زن بالاخره یه پشتیوانه مالی داشتن یه کسی رو داشتن ک راهنمایی شون کنه کسی رو داشتن ک بهش تکیه کنن و مطمعن باشن بعد جدایی همه جوره هواشونو داره اما من هیچ کدومو ندارم😔
باعرض معذرت اما ما آدما خودمون باعث میشیم که روزگارمون سیاه یشه کاش یه کم قدر خودت میدونستی و با تحم ...
عزیزم شما مطمعنم تکیه گاه داری ک اینطوری با خیال راحت حرف میزنی اما من این چیزایی ک گفتی به بچم یاد نمیدم بجاش یادش میدم هر اتفاقی تو دنیا بیوفته من پشت دخترم هستم حتی اگه همه دنیا دشمن دخترم باشن من باهمه می جنگم بهش یاد میدم ک منو عین دوستش خواهرش بدونه بهش اطمینان میدم به هر مشکلی بخوره من هواشو دارم و تکیه گاهشم