اگه کسیو دوست داشته باشین بهش میگین؟

چی بگم وقتی کوچکترین دلگرمی به اومدن و بودنش ندارم 

من اصلا نمیدونم چی شد فکرش همه ذهن ووجودمو درگیر کرد 😞😞😞

عزیزم دل کندن دقیقا علائمش مثل ترک اعتیاده

جدددی می گم

بی خوابی. بی قراری. عدم تعادل و ....

کاملا هم طبیعیه. راه حل هم داره ولی مسلما تحمل باید کرد

به نظر من باید عزاداری کرد گریه کرد. درد کشید و  دنبال بدی هاش گشت و اونا رو بزرگ کرد و با خودت تکرار کنی و باز هم تحمل کنی تا کم کم از وجودت بیرون بره. برای من که موثر بود

البته تمام اینا برای موقعه که بدونی طرف قابل به هر دلیلی به درد رندگی مشترک نمی خوره

شدیدددد موافقم

اگه تو خارجم بودی یا خونواده ایرانی پولداری که خودتم سر کار باشی وطلاق واست مهم نباشه طلاق میگرفتی میرفتی با اونی که میخای من تو ایرانم مث خارج دیدم

من یکی ازپسرای اقوام رو دوس داشتم، هیچوقت بهش نگفتم الانم خیلی خوشحالم که بهش نگفتم، چون اگه میگفتم مطمئنم جواب رد میداد ومن خجل میشدم، الان دیگه یه لحظه ام بهش فک نمیکنم و واسم مهم نیس.. 

بظرم از یکی ازهمین کاربرای حس ششمی بپرس که حس اون طرف به تو چیه و اگه بهش بگی چه واکنشی نشون میده.. این بهترین راهی بود که بنظرم رسید واست

اگه خیلی دوسش داری باهاش خیییلی گرم بگیر بعد بی توجهی کن یه مدت همین کارو کن ببین واکنشش چیه اصلا نگی

الان دیگه جامعه مث قبن نیست گلم،دقت کرده باشی آزاد شده هر جور بخان میگردن،هر وقت بخان طلاق میگیرن،با دوست پسراشون ازدواج میکن،پسر دایی من دختره رو گرفت تا شانس چی باشه

مجرد که بودم هیچ که بهش نگفتم هروقتم اون میومد سمتم چنان خودمو میگرفتم فکرمیکرد ازش متنفرم.حالام که متاهلم ومتعهد

دیگه خیلی دیره منم به این زندگی عادتت کردم سیع کردم تمومش کنم مثل خاکستر زیر اتیش مونه تو دلم  این نیز بگذرد

نگران نباش الان فک میکنی. یگه دنیا ب آخر رسیده برات ولی بهت قول میدم یکمم سنت بره بالانر مثلا بعد 25 26 کامل فراموشش میکنی و سن مناسب برای ازدواجم همون موقع است ن الان شک نکن یکی بهترش میاد سرراهت طعم واقعی دوست داشتن و محبتو اون موقع میچشی عشقای 19 20 سالگی بچگیه جز دردسر هیچی نداره 

ما چکار ب جامعه داریم عزیزم شماخودت میخوای زندگی کنی عزیزم این فکرو کردی ک ایا اگ ی روز دربیاد سرکوفت اینک خودت پیش قدم شدی وبزنه ب سرت تحملشوداری یانه عزیزم توکه توزندگی اونا نیستی نمیدونی خوشبختن یان همه چی ک ازدواج کردن نیست

من گفتم ،هیچ اتفاقی نیفتاد تازه طرف بی ظرفیت بجای حداقل دلداری دادن میخاست سواستفاه کنه ازم همون باعث شدکه بتونم ازش دل بکنم نکبت

الان من دقيقا توى همين شرايطم و نميدونم بايد بگم يا نه

ببخشید امضای شمارو خیلی وقته میبینم....واقعا خدا برات معجزه کرد؟

ببین منم زندگیم دقیقا عین تو هست به کسی که میخام نمیرسم خواستگار خوبم ندارم،رشته ای که میخاستمو نذاشتن برم تو تجربیم موفق نشدم ،چه بده آدم به چیزی که میخاد نرسه،چیزیم که نمیخاد خوب از آب درنیاد،من همکار مامانم شوهرش عصبی بود ازش طلاق گرفت با یه پسر کوچیکم که داشت،با عشق مجرد قدیمش ازدواج کرد ،عشقش تو شرکت نفته، اخلاقش خوبه ،بچه ی شوهر سابقشو مث چی بغل میکنه دورشه،دختریم اورد همکار مامانم از شوهر دومش وکاملن خوشبختن،شانسه خودشه دیگه😁