2737
2734

۳ساله ازدواج کردم قبل ازدواج همه چی خوب بود نامزدکردیم همش زیراب شوهرمو پیش بابام میزد اخرم شوهرم قطع ارتباط کرد تاچندرور قبل ک خونه بابام ک شهرستانه بودم دومادوداداشم باخانوادشون کربلا بودن بابام گفت بیاین خونه ما گدسفندگرفتم وال وبل اومدن اونجا خلاصه شوهرمن روبوسی کرد وسرسنگین حرف زد و۶ماهه خونه خواهرم نرفتیم وقتی دومادمون خونه بابام بود میشنید ماداریم میریم خونه بابام سریع میرفت بیرون شوهرمن کلی تومراسم ک داشتن کمک کرد وخودمم حامله ام کلی کمک کردم شبش ک مهمونارفتن شوهرم رفت طبقا بالابابام اینا دومادمون رفت از خونشون‌گردو وخوراکی‌اورد خوردیم خندیدیم خواهرم گفت فردابیاید خونه ما شوهرمنم بهم گفت عمرا بیام بهونه بیار شوهرمم حق داره هااا میگه کسی ک ب ادم ضربه بزنه تندتند نمیخام رابطه داشته باشم خلاصه بابامم حزب باده متاسفانه واینکه مااماده شدیم بیایم خونمون کرج بابام کلی گفت بیاید دعوت شدین مام بهونه اوردیم تااینکه دوروزگذشته دومادمون الان زنگ زد کلی‌گلایه ک به‌شوهرت بگو فکر نکنه چ خبره سرش گیج نره من بخاطرتو خاطراونو میخام وگرنه کاریش ندارم ادم باید ی سری حرفاروتوفامیلی قورت بده من ازش بزرگترمو همش از شوهرم ی حالت بد گفت شارژش تموم شد قطع شد منم گریه‌کزدم فقط 

هیچوقت یادم نمیره شب عروسی تا صبح گریه کردم بخاطراینکه‌دومادمون بهم گفت پدرشوهرت‌گفته بود بهم ک بابای عروس وداداشش نیان ومن پیگیرشدم پدرشوهرم گفت من مگه‌گیجم محرم عروس نیاد نامحرمش بیاد؟پدرشوهرمم حزب الهی خلاصه الان ب دومادمون گقتم‌شوهرم از جای دیگه ناراحته‌ک ب باباش فوش دادی گفت حالا من ی چی گقتم توفامیلی زشته عیبه همه دنبال اینن ک‌ما حرف میزنیم یاقهریم  دومادمون‌بابامو پرکرده بود ک پدردامادگفته شمانیاید منم ب بابام توضیح دادم قانع شد حالا بازم دومادمون برگشته‌میگه‌پدرشوهرت بیاد دست ب قران بزنه بگه‌همچین حرفی نزدم

تیکرتولد گل پسرمه😍خداجونم به خاطر نعمت بزرگی که بهم دادی هزاران مرتبه شکر😍انشاالله قسمت اونایی ک آرزو دارن‌مادرشن😍


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
دامادها مثل جاری ها بهم حسودی می کنند  تو دخالت نکن اصلا تحویلشون نگیر نه شوهرت نه دامادتون

نمیدونم چیکارکنم از طرفس مامانم اینا میگن چراشوهرت اینجوری میکنه درصورتی ک حق باشوهرمه 

دومادمونم گاوه ۹من شیردهه اصن‌موندم چیکارکنم برگشته‌میگه نترسه خونش نمیام 

تیکرتولد گل پسرمه😍خداجونم به خاطر نعمت بزرگی که بهم دادی هزاران مرتبه شکر😍انشاالله قسمت اونایی ک آرزو دارن‌مادرشن😍
عیب نداره  با جناقن دگه  توی خدنه ما همه ب خون هم تشنه ن

خیلی بده ادم افسوس میخوره حیف

تیکرتولد گل پسرمه😍خداجونم به خاطر نعمت بزرگی که بهم دادی هزاران مرتبه شکر😍انشاالله قسمت اونایی ک آرزو دارن‌مادرشن😍
2738

,اخ اخ زبون حال منو داری میگی....تو جریان عروسیم دوتا داماد بزرگمون چه کارشکنیا که نکردن....حامله بودم چه اشکا از دست اینا نریختم...بخدا همش حسادته. من ساده بودم  سیاست نداشتم هی غصه میخوردم. شما غصه نخور اینروزا میگذره..الان حامله ای واسه بچت بده حرص. من بعد این سالها تازه فهمیدم کاش تمام حرفا و مسخره ها و کم محلی های اونارو میذاشتم به یه ورم و خوش خوش باشوهرم زندگی میکردم. الان باگذشت چندسال اونام چوب کاراشونو خوردن

,اخ اخ زبون حال منو داری میگی....تو جریان عروسیم دوتا داماد بزرگمون چه کارشکنیا که نکردن....حامله بو ...

شوهرمم میگه ول کن من اصن ب دومادتون فک‌نمیکنم خوشحالم هستم رابطه قطعه چون اسیب نمیخورم ازش راستم میگه خوبی میکنه هاا دومادمون ولی خب یهو ی ایراد مسخره‌میگیزه دنبال حرفن 

ی بار خونه بابام نشسته بودیم شوهرم پاهاشو درازکرده بود حرف درست‌کرده بود براش انقد ناراحتم توشهرغریب

تیکرتولد گل پسرمه😍خداجونم به خاطر نعمت بزرگی که بهم دادی هزاران مرتبه شکر😍انشاالله قسمت اونایی ک آرزو دارن‌مادرشن😍
شوهرمم میگه ول کن من اصن ب دومادتون فک‌نمیکنم خوشحالم هستم رابطه قطعه چون اسیب نمیخورم ازش راستم میگ ...

از شوهر من که اینقدر ایراد میگرفتن...همه کار شوهرمو بی ادبی تلقی میکردن. من ساده ام گاهی با شوهرم دعوا میکردم گاهی با اونا...همش غصه بود. خیرندیده ها خیلی عذابم دادن. ولی اگه ادم امروز بوذ از بدترین حرفاشونم ناراحت نمیشدم و خوش خوش با شوهرم زندگی میکردم که از حسودی بسوزن

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز