تو کوچه ما یه مغازه هست که همه پسرا جلوش جمع میشدن یه بار منو خواهر کوچیکم از جلوی مغازه رد میشیدیم حالا منه جوگیر شروع کردم به خوندن اول امام علی دوم امام حسن
قیافه پسرا😂😭😂😭
قیافه من😊😊
شما هم تعریف کنین
خوبه حفظ بودی من هنوز بلد نیستم
یه لحظه تصور کردم خواستم بزنمت
عجب جوگیر بودی😂😂😂😂
این چ جلب توجهیی بود
یبار پسرای محله دور هم جمع شده بودن جوز بازی میکردن
منم از پشت نگا میکردم حواسشون نبود
یهو یکی میخواست یه حرکت بره
من از پشت نظر دادم گفتم این باید اینطو بره
انقد بهم خندیدن
شیش هف سالم بود فک کنم
😂😂من بدترم عزیزم
این تاپیک چند دقه پیش یه نفر دیگه زده بود
یبارم پوست پفک همسایمونو میخاستم بلیسم داداشم نذاشت خخخ
ما تو اردو های مدرسه برای پسرا بوس می فرستادیم البته من نه دوستام من بیشتر زبون درازی می کردم😂یادش بخیر😂😂
من گیر داده بودم چرا برا من جشن ختنه سوران نمیگیرید😐😐😐😐😂
اردو داشتیم تو مینی بوس از بغل پادگان رد شدیم سه تا برجک بود
یه عالمه دختر چسبیدیم به شیشه ها براشون بای بای کردن 😂
اولی فقط نگاه کرد😐
دومی لحظه اخر با خجالت دستشو اورد بالا🙂👋
سومی با نیش تا بناگوش باز شادتر از ما بای بای کرد
😂👋👋
بچه هم نبودیم دبیرستانی 😹😹
من ۵ یا۶ سالم بود تو جمع خانوادگی که عمم اینا بودن و همه محو تماشای فیلم و ساکت بود همه جا من گ..ریدم
همه چشا گرد شد طرفم
خیلی حس بدی بود
خدا برای هیشکی نیاره 🤣🤣😂🤣😂🤣
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
56 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
