2726

کیا با خانواده شوهر کلا قطع رابطه اند و هیچ مشکلی هم ندارند؟علت اینکه برای همیشه قطع رابطه کردین چی بود؟مساله چقدر حاد بود؟

ایا شوهرتون بدون شما میره و اگر میره بچه رو هم با خودش میبره؟

خودش بره ولی  دوست ندارم بچه رو ببره دلیلش هم اینه که این قضیه براش عادی میشه و مادرش از خداشه که فقط پسر و نوه اش برن و براش نبودن من مهم نیست ولی اگه بچه ام رو نبینند سعی میکنند دیگه بی حرمتی نکنند و بخاطر پسرشون و دیدن نوه احترام منو نگه دارند 

الان یکماههی هست که سر یه قضیه ای دوباره مادرش رفتار خیلی بدی کرد و منم تصمیم گرفتم که نرم تا یه مدت....البته شوهرم میره و یکبار بچه رو هم با خودش برد ولی دفعه بعدش پسرم نرفت و به پسرم هم گفتم که بگو اگه مامان بیاد منم میام

چون شوهرم میگه خودتون با هم مساله دارین حلش کنید و به من زبطی نداره در صورتیکه بهش گفتم اگر تو نبودی که من تا آخر عمرم تو روشون نگاه نمیکردم و فقط بخاطر وجود تو هست که مجبورم بیام تو هم اگه دوست داری با هم بریم و تنهایی نری از من حمایت کن و بگو اگه منو میخاهید باید به زنم احترام بذارین

هرچند مادرش اینقدر خطرناکه که بارها شده به پسر خودش هم گفته دیگه تو هم نیا و نمیخوام ببینمت چون زن ذلیل هستی

ولی شوهر من خیلی احساسی و عاطفی هست و نمیتونه نره منم چیزی نمیگم خانواده اش هستند و باید بره ولی برای اومدن من هم باید بهشون اخطار بده


ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

باز الان خانومای محترم میان میگن مامان خودت بود همینو میگفتی عروس خودتون بود دوس داشتین این کارو کنه و.....😟

گاهی اوقات باید از کنار اونایی که با محبت هار کردی بگذری و بگی"چخه"🙂
2728
خوشت میاد مادرت بچه داداشتو چند سال نبینه 😬

نه دوست ندارم....باشه بره با باباش...ولی این قضیه همچنان ادامه دار میشه و اون به کارهای زشتش ادامه میده و حتی در غیاب من بدگویی میکنه به پسرش....دیدم که میگم......

واسه همین پرسیدم که ببینم کیا با قطع رابطه مشکلی ندارند واقعا خیلی سخته و میدونم اگر شوهرم درک کنه و متوجه رفتار بد مادرش با من باشه یا در غیاب من به اونا یه چیزی میگه یا منو آزاد میذاره که نرم یا یه کاری میکنه 

اگر دوباره برم به شعور خودم دارم توهین میکنم و پست فطرتی خودم رو نشون میدم که با وجود حقارت بازم میرم دیدنش

من قطع رابطه نکردم ولی دوهفته یه بار میرم خداروشکر شوهرمم پشتمه اونم زیاد نمیره مگه کار داشته باشه خونشون حتی بعضی وقتا شده خودم گفتم بیا بریم خونه مامانت اگه ولش کنم اصن یادشم نمیاد از خونه مامانش

گاهی اوقات باید از کنار اونایی که با محبت هار کردی بگذری و بگی"چخه"🙂
چجوری ؟ میشه بیشتر توضیح بدی که چی شد و الان رفتار شوهرت با تو و خانواده ات چطوریه؟

شوهرم یه سال نرفت بعد اینقدر خواهراش زنگ زدن گریه کردن رفت,الانم گاهی میره میبینتشون,کارایی که کردنو بگم شاخ درمیاری ,من همیشه بهش گفتم برو پسرشونی باید بری پیششون این خودش نمیرفت,الان میره ولی گفتم ازشون پیشم حرفی نزن نمیخوام بدونم چیکار میکنن,هزارتا مجلس و مهمونی گرفتن نرفتم یدونه عروسم هستم تا تنبیه بشن,اصلا نه دعوا کردم باهاشون تا الان نه حرفی زدم فقط گفتم دیگه نمیخوام ببینمتون راحتتتت

بخند و معجزه کن☺
شوهرم یه سال نرفت بعد اینقدر خواهراش زنگ زدن گریه کردن رفت,الانم گاهی میره میبینتشون,کارایی که کردنو ...

منم مثل تو هستم..اهل دعوا و بحث نیستم ولی واقعا به جایی رسیدم که دیگه نبینمشون راحتم...به شوهرم هم میگم تو برو پسرشونی و به من کاری نداشته باش و خونه مادر منم دوست نداشتی نیا.....اصلا دوست ندارم حتی یه کلمه درباره اشون بشنوم ...از نظر من 15 ساله که تموم شده اند و هر دفعه به یه دلیلی دوباره رفت و آمد میکنم ...


خودم پسر دارم پیش خودم میگم اگر یه روز عروسم اینکارو با هام بکنه میرم باهاش حرف میزنم و بخاطر خوشحالی پسرم غرورمو میشکونم تا با هم خوب باشیم

ولی این زن تحت هیچ شرایطی غرورش رو نمیشکونه حتی اگه پسرش رو برای همیشه از دست بده و هرچی دهنش باشه رو به پسرش و به من میگه و دوباره پسرش بدون هیچ حفظ ارزشی و بدون هیچ صحبت کردنی درباره حل مساله ، همه جور خدمت و خرجی میکنه دارو درمان و غیره 

قطعا شوهرم هم از لحاظ اخلاقی کمبود اعتماد به نفس و ضعف شخصیتی داره که هیچوقت سر هیچ موضوعی اگر از کسی ناراحت باشه عنوان نمیکنه  و اونا هم از این قضیه برعلیه من رفتار میکنند و هر بی حرمتی میکنند چون کسی نیست بهشون تذکر بده

منم مثل تو هستم..اهل دعوا و بحث نیستم ولی واقعا به جایی رسیدم که دیگه نبینمشون راحتم...به شوهرم هم م ...

منم چندسال تحمل کردم ولی وقتی شعور ندارن نمیفهمن بنظرم بهترین کار همینه,مادرشوهر من فوق العاده باسیاسته همیشه جلوی دیگران خودشو خوب جلوه میده و من از دروریی متنفرم,الان دیگه همه فهمیدن من چرا نمیرم حتی چند نفر از فامیلاشو واسطه فرستاد منم همه جریانو تعریف کردم اونام حقو به من دادن و دیگه اصرار نکردن,بنظرم بهترین راه آرامش حذف آدمهاییه که اذیتت میکنن میخوان هرکی باشن حتی پدر مادر خودم

بخند و معجزه کن☺

من به شوهرم گفتم توام دوس نداری خونه فامیل من نیا خودش همش دوس داره بریم خونه پدرم,یه هفته نریم هی اصرار میکنه ولی اونوقتا که با خانوادش آشتی هم بودیم ماهی یکی دوبار میرفتیم کلا پدرشوهرم خوشش نمیاد بچه زیاد بره خونش یه شام موندی باید برگردی ولی خونه بابای من شده دو روزم موندیم تو تعطیلات با اینکه نزدیکیم,شوهرمم میگه پدر مادرت اینقدر پشتم بودن بهم حرفم بزنن من نوکرشونم باز

بخند و معجزه کن☺
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730