به نظر منم عاقلانه ترین کار رو میکنی!فکر کن با هزار بدبختی و شرط و شروط مسخره پسرت رو بهت بدن،بعد چون اینجور بچه ها پدرشونو دیر به دیر میبینن دلتنگش میشن و بیشتر مشتاق دیدنشون میشن و بزرگ که بشن احتمال خیلی زیاد برن طرف پدری که هیچ زحمتی براشون نکشیده
جاری منم توی همین شرایط بود و متاسفانه شرط برادر شوهرم رو قبول کرد..نه به صورت کتبی..توافقی!
تهدیدش کرده شوهر کنی خودم میکشمت!!پول و نفقه و حمایت مالیشونم میکنه ولی چه فایده!جاریم تنهایی توی خونش داره منفجر میشه..حتی متوجه شدم یه وقتایی از پسرشم متنفر میشه چون پسره خیلی طرفه باباشه و عاشقه پدر نفهمشه
فکر اینکه فردا روزی پسرش بره طرف باباهه دیونه کنندس..چون داره جوونیش رو میزاره پاش