سر اش نذری بخشیدم پدرشوهرم قبلا ماجراش اینجا نوشتم مردتیکه دروغگووو اشغال اه نمیتونم هرروز حالم بدتر میشه نمیتونم کارا حرفاش بی احترامیای اشکای خودم مامان بابامو کارای دختر بیشعورش فراموش کنممممم اخهههههه صدبار ب این مرحله میرسم میگم کاش سر دخترش بیاد تا اشکاش ببینه ی پدر شوهر اشغالی مثل خودش گیر دخترش بیاد تا ببینه چجوریه که اینجوری نبینم مامان بابام دارن از بین میرن از خودم بدم میاد انقد کینه ای شدم از خدا خجالت میکشم بخاطر امام حسین بخشیدم اما خجالت میکشم هی یادم میاد الان بابام عصبی شده مامانم بمیرم براش الهی دردش ب جونم بدتر افسرده همه رو میریزه تو دلش انگار تو چشاش اشکه نمیدونم چیکار کنم
چی شده مگه؟
زمین گرده بسپار به خدا ببین خدا چه جوری جوابشو میده
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
نیاز به نفرین نیس هر کس هر کار کنه به خودش برمیگرده مطمعن باش بازتاب کارهاش به خودش برمیگرده
شماهم نفرین نکن به جاش ببخش از ته دل تا ارامش را جذب کنی
به خوبیها فکر کن تا جذب کنی
دخترخاله منو نامزدش بقدری اذیت میکردم گذشت بعد چهارسال نامزدی جدا شد
بعد شیش سال خدا گذاشت تو کاسه نامزدش بی آبرویی بالا آورد الان دیگ کسی حتی سمت خونشون نميره چ برسه خواستگاری دخترش
آخه دخترش(خواهرشوهر دختر خالم) انقدر سلیطه بود دختر خالمو ميگرفت ميزد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
33 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
