من سال دوم دبیرستان بود خواهرم باهنر کرمان درس میخوند منو با خودش برد دانشگاه و اونجا توی جشن دانشجویی با یکی از پسرای مثبت دانشگاهشون اشنا شدم و تلفنی باهم در تماس بودیم پسره شیرازی بود
من مدرسه نمونه درس میخوندم و کلی برنامه واسه اینده داشتم بعد از اشنایی با اون حال و هوای پزشکی از سرم افتاد
الانم ۲ ساله عقدیم و هنوز عروسی نگرفتیم