من رفتم مجلسی زیارت عاشورا صاحبخانه توی یه ظرفی مهرهای خیلی کوچیک پخش میکردن واسه سجده منم فکر کردم حلواست😁گذاشتم دهنم بعد فهمیدم که ای بابا مهره سریع از دهنم در اوردم😁😁😁
در تماشای تو قانع نشوم من به دو چشم گو همه چشم جهان رو به سرم بشتابید .....
منم از کسی شنیدم که میگفت شوهرش رفته بوده حمام.. بعد پدر زن و مادر زنش اومدن خونشون بعد اقاهه نمیدونسته خواسته با زنش شوخی کنه از حمام در میاد میپره وسط حال لای حوله رو باز میکنه میگه گودااااااا...بعد میبینه مهمون نشسته.... بعد چند وقت پدر زنش یه جای دیگه میبینش میزنه پشتش میگه چطوری بروسلی😜😜😜