زندگی شطرنج دنیا و دل است.. قصه ی پر رنج صدها مشکل است.. شاه دل کیش هوسها می شود.. پای اسب آرزوها در گل است.. فیل بخت ما عجب کج می رود.. در سر ما بس خیالی باطل است.. ما نسنجیده پی فرزین او..غافل از این که حریفی قابل است.. بادل صدیق ما او حیله ها.. دارد و از بازیش دل غافل است.. مهره های عمر من نیمش برفت.. مهره های او تمامش کامل است....
عزیزی میگفت جای گیاهِ بامبو را که عوض کنی دیگر رشد نمیکند؛پژمرده میشود.میدانی چرا؟ چون ریشه اش را همانجا، جا میگذارد...دلِ آدمیزاد که دیگر کمتر از گیاه نیست جانم...گاهی ریشه اش جا میماند در دلی؛لبخندی؛ بوسه ای...