خیلی خسته ام از دست پسرم فوق العاده شیطونه و وابسته به من خیلی بهم میچسبه همش حوصلش سرمیره گریه میکنه از صب تا شب تنها هست یکی نیست باهاش بازی کنه همش غر میزنه میخواد بغل باشه منم یکی از دستام بی حس شده ازبس بغلش کردم اصلا نمیتونم چیزی باهاش بلند کنم نمیدونم چش شده همش یا بالای راه پله میره یا در کابینتا رو باز میکنه یا به آبسردکن گیر میده خیلی خودمو میگیرم نزنمش خیلی خسته ام اینقدر اسباب بازی داره نگاهشون نمیکنه همش میخواد بره بیرون درحال باز میکنه و جیغ میزنه میترسم بیفته از پله ها ضربه مغزی بشه خیلی اذیتم میکنه خسته و کوفته شدم