دوست عزیزم پسر من به شدت بد غذا بود طوری که هیچی نمیخورد صبح از گشنگی بالا میاورد تمام دغدغه من این بچه بود هر راهی بگی رفتم هر کاری بگی کردم دنبالش بودم دائم با بشقاب انواع و اقسام اشتها اورا رو بهش میدادم ولی نی قلیون بود تا اینکه مادر بزرگم بهم گفت موقع ناهار و شام قشنگ سفره پهن کن غذا خودتو بکش غذا اونم بکش بشین با اشتها به خوردن هی به به و چه چه کن چقدر گرسنم بود چقدر خوشمزه است من این حرکتو زدم علاوه بر این که یاد گرفت خودش غذاشو بخوره الان ماشاالله هم تپل هم خوش اشتها به بچه گیر نده لج میکنه
نه شُترم نه با شُترا نسبت دارم هر چی میزدم سایت قبول نمیکرد منم زدم تو کاره جک و جونورا