سلام بچه ها
دیشب بعداز شام ،چایی ریختم چون من گرمی داشتم پودر دارچین رو ریختم فقط توی لیوان همسر،واسه خودمو بچه ها دارچین نریختم اونم همون لحظه اومده بود اشپزخونه،یهو به من گفت چی ریختی توی لیوان ،نگاش کردم و گفتم دارچین!!!!
هیچی نگفت
چایی رو بردم ،اول اومد چایی منو برداشت ،چایی خودشو دس نزد گفتم اون برای توئه،گفت نه دلم میخواد اینو بخورم
منم گفتم فکر کردی سم ریختم دارچین ریختم و...خلاصه با اینکه گرمی داشتم چایی اونو خوردم و اون دید واقعا دارچینه نصفه چایی منو گرفت و خورد
حالا گوش کنید ما ده ساله ازدواج کردیم دوتا بچه دارم و تمام این مدت عین لیلی و مجنون
تا همین دیروز یه همچین کاری اصلا باور نمیکردم
امروز دارم فکر میکنم شاید دوس داشتن و عشق بین ما کاملا یکطرفه بوده😭😭😭😭😭
لطفا جواب بدین وقتی خوندین بخدا هنوز دارم به ریز ریز کاری دیشبش فکر میکنم منکه از خودمو زندگیم توی این ده سال گذشتم چرا همینفکری به ذهنش خطور کرده