سلام مجدد به همتون دوستای گلم
ممنونم از لطف همتون که منو همراهی کردید و انقدر مورد لطف قرار دادید.واقعا نیاز داشتم درد و دل کنم باهاتون تازه من خیلی چیزارو نگفتم سرتون رو درد نیارم..
از اونایی که همدردی کردن باهام خیلی سپاسگذارم و دستشونو میبوسم.اونایی که گفتن مقصر خودمم بله خودمم قبول دارم که اشتباه کردم نباید تن به ازدواج میدادم.ولی خیالتون رو راحت کنم کنار شوهرم خدارو صد هزارمرتبه شکر خیلی خوشبختم همیشه ازم دفاع میکنه و پشتمه بعد از چند سال هنوز عاشق همیم مثل روزای شیرین دوستی و نامزدی..چند نفر گفتن این داستانه و باور نکردن و من گفتم که باور کنن من حرفی رو از خودم در نیاوردم و همش واقعیت بود البته توضیح دادنش مفهومی نداره..اونایی که گفتن نمیشه از اولش مادره بد باشه حتما چیزی دیده ازم اون زن از روز اول که منو دید نگاهم نمیکرد و کم محلی میکرد و بار اول بود منو دید و منم کاری نکرده بودم.یه دوستی گفتن چطور زن برادرت بده مادرشوهرت بده ولی مادر پدرت خوبن من دلیل بد بودن زن برادرم هم توضیح دادم باورش پای خودشون.گفته بودید چرا ازدواج کردی باهاش وقتی دیدی مادرش چطوره بگم که اول اینکه از خونه خسته بودم بخاطر رفتارای بابام و داداشم خیلی بهم سخت میگدروندن و اینکه واقعا عاشق شوهرم بودم دوست نداشتم از دستش بدم سنم خیلی کم بود و دوست داشتم کنارش زندگی کنم..خیلی هاتون دعام کردید هم برای بچه دار شدن هم مادر شوهرم از خدا میخوام هرچی که تو دلتونه نصیبتون بشه دوستای خوبم تا اونجایی که تونستم سوالای خوشگلتون رو جواب دادم و اینم بگم که من هیچوقت جواب مادرشوهرمو ندادم سکوت کردم چون شوهرم جوابشونو میده خیلیا گفتید باید جوابشو بدم قطع رابطه کنم باهاش اما صلاح میدونم خودمو پیش شوهرم خوب نشون بدم البته بگم که خیلیییی سرش غر میزنم بخاطر خانوادش اینم تو ذات همه ما زناست.براتون بهترینارو از خدا میخوام همتونو دوس دارم بوووس💞💕💞