منم مثل تو نه چمدونی داشتم نه خریدی چیزی علاوه بر اون 1 هفته قبل عروسیم که اونم خانوادم گرفتن و ریالی شوهرم و خانوادش خرج نکردن بهم گفت حلقه رو بهم پس بفرست چون ازت بدم میاد پول حلقه هم از شوهرم بود . منم براش پس فرستادم و تو دلم گفتم تا وقتی اون حلقه خونشه روی آرامشو نبینن
نه خواهر نه برادر نه مادر نیومدن عروسیمون تا الان هم زخم زبون میزنن و هنوز نیومدن ببینم خونه پسرشون چه شکلیه . 2 سال بچه نخواستیم میرفت میگفت حتما مشکل دارن خونه هم خریدن پس چرا بچه نمیارن
همیشه هم نماز میخونه و امیدوارم نمازشون بخوره به کمرشون
خواستگاری تو باز شرف داشت به خواستگاری من
با خوندن حرفات یاد اون روزا افتادم شکر خدا من روسفید شدم و موفق روسیاهی برای اونا موند