امشب سالگرد مادربزرگ نامزدم بود همه شون جمع بودن تقریبا عمو ها و عمه و اینا من رفتم پیش مرد هاشون سلام کنم قبل اینکه به پدربزرگش دست بدم به عمو بزرگش که اولین بارم بود دیدمش دست دادم بعدا یادم اومد چیکار کردم 😫
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
نمیدونم چرا همش فکر میکنم عمو و دایی اون و خاله و عمه ی من باید محرم باشن خداییش درستش هم همین بودا 😞 بعدا به مامانش گفتم گفتن عب نداره 😄😐 ولی گفتم که بدونن حواسم نبوده
یه روز یه گدا بوده که دونفر بودن هرروز بهش سر میزدن یکیشون هر روز بهش یه لگد میزد و یکیشون هرروز بهش پول میداد، یه مدت این دو نفر پیداشون نمیشه اونیکه لگده رو میزد شد آدم خوبه و اونیکه پول میداد بهش شد آدم بده چون چند وقت پیداشون نبود که بهش لگد بزنن یا پول بدن، مراقب باشین بیش از اندازه خوب نباشین چون یه روز نبودن خوبیتون یا کم شدن خوبیتون باعث بد دیده شدنتون میشه، ✓/// از طرف یه احمق که همیشه خوب بوده و ساده از بس بلا سرم اومده دیگه از خودم بیزارممممم بخاطر کودن بودنم و سادگیم، انشاالله یه روزی میاد میبینم که حقم گرفته شده و میام اینجا مینویسم🖤😭