این خواهرشوهرم زنگید به شوهرم گفت فردا فلانی،،اسم منو گفت،میاری ..
اخه مادرشوهرم فردا روضه داره
گفت میاری ،،مامان کاراش مونده،کمک کنه باهاموم..
اینقد بدم اومد..
شوهرم با اشاره گفت میری،منم گفتم اره..
اما خیلی حرص زدم..شوهرم گفت عیب نداره ثپاب داره..غر زدم،،گفت میخوای بزنگم بگم نمیری..گفتم نه..
اما اخساس کردم واسم بزرگتری کرده کع برم کمک..شوهرم میگه حساس شدی..
شما بودین چیکار میکردین؟؟