مظفری تصادف کرد ولی قبلش از ستایش خواستگاری کرد..ستایشم برد اونو بیمارستان و ب حاج آقا زنگ زد..مهدی براش ی تابلو کشیده بود عکس ستایش بود
ستایش ب خانوادش گفت ک خواستگار دارم و میخوام قبول کنم..مهدی هم بهوش اومد
همه خانواده ستایش ناراحت شدن از خونه رفتن