مث دیوونه ها میشم وقتی نگاش میکنم....
تا روزی ک به دنیا بیاد نمیتونستم بهش دل ببندم... فک میکردم سندرم داره 😢😢😢 تکون میخورد تو شکمم دلم قنجججج میرفت اما نمیدونم چرا زبونم قفل میشد که باهاش حرف بزنم😢😢😢
حالا بچم نزدیک سه ماهشه... وقتی دارم شیرش میدم نگام میکنه میخنده ... حالا میخنده برام .. باهام حرف میرنه و نگام ک میکنه از خودش صدا در میاره. از خواب ک بیدار میشه اول میخنده... شبا ک گشنشه با صدای ملچ مولوچ شصت خوردنش بیار میشم😢😢😢 خدایا بچم تو بغلم خوابه... خدایا شکرت...
هنوز گاهی شبا خواب اون دلهره ها رو میبینم... بلند میشم نگاش میکنم میبینم نازنینم پیشم خوابه... میخوام تا صبححححح بشینم فقط نگاش کنم و یه ریز فقط بگم خداااایاااا شکرت...