2733
2734
عنوان

شوهرم باهام نمیاد امشب مهمونی....خسته شدم از این اخلاقش.. چیکار کنم

| مشاهده متن کامل بحث + 1287 بازدید | 38 پست
از وقتی اعتیاد پیدا کرد گوشه گیر شد ، منم بخاطر اعتیادش دیگه دوست ندارم تا سر کوچه باهاش برم

اخی چ بد💔ترک کرده؟؟

گــــــرگ باش!                                             هیچی دیگ همین😐                                    منم ی جایی خوندم گفتم شاید خوبه گرگ باشی، ب من چ اصن مرغ باش...تخم بزار والا😐😂


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
حالم بده.. اگه منو دوست داشت انقدر زجرم نمیداد.اگرم یک درصد احتمال داشته باشه که بیاد بازم از تو مهم ...

کلا آقایون ریز بین و حرف درار، همون بهتر که نیان، خودتونو ناراحت نکنید، برید ولی برای خانواده اون تلافی نکنید، این کار. و به لج و لجبازی میکشونه

گر مرد رهی میان خون باید رفت، از پای فتاده سرنگون باید رفت، تو پای به راه درنه و هیچ مپرس، خود راه بگویدت که چون باید رفت 
نه 

انشالله زودتر ترک کنه و ب آرامش برسی💋

گــــــرگ باش!                                             هیچی دیگ همین😐                                    منم ی جایی خوندم گفتم شاید خوبه گرگ باشی، ب من چ اصن مرغ باش...تخم بزار والا😐😂
از وقتی اعتیاد پیدا کرد گوشه گیر شد ، منم بخاطر اعتیادش دیگه دوست ندارم تا سر کوچه باهاش برم

الهی عزیزم خیلی ناراحت شدم،میتونی کمکش کنی ترک کنه؟

راستی واسه امضات هم صلوات فرستادم.

2738

وای شوهر منم اینجور بود.      به زور و گریه خونه بابام میبردمش.    کمرو بود  حرفی براگفتن نداشت.   اعتماد بنفس صفر      زد و پذیرفته شد آموزش و پرورش        اینقدر سخت گذشت تا مجبور شد تو جمع همکارا بشینه.  کلاس بره     والان هرشب خونه بابام میریم    ولی اینبار اون منو به زور میبره 

میگه قدر بدون که یه روز دلت برا این محله تنگ میشه ولی دیگه کاری نداری اینجا 

مپندار ؛ ای در خزان کشته جو      که گندم ستانی به وقت درو
الهی عزیزم خیلی ناراحت شدم،میتونی کمکش کنی ترک کنه؟ راستی واسه امضات هم صلوات فرستادم.

فدات عزیزم، من همه تلاشمو کردم تا خودش نخاد کاری از من بر نمیاد

چقدر مادر بودن بده حتی نمی تونی آرزوی مرگ کنی،، یه صلوات مهمونم کنید
خانوادم به من حرف میزنن.. همین دیروز کلی با بابام دعوا کردم

دعوا نکن دختر خوب، بگو اخلاقش اینجوریه، تو مهمونی حال نمیکنه

گر مرد رهی میان خون باید رفت، از پای فتاده سرنگون باید رفت، تو پای به راه درنه و هیچ مپرس، خود راه بگویدت که چون باید رفت 
خانوادم به من حرف میزنن.. همین دیروز کلی با بابام دعوا کردم

پس خودتم نرو.

اگه گفتن چرا نیومدی بگو تنها بیام که دعوا میکنید پس نمیاییم تا راحت باشم.

خدایا خودت بچه هامو حفظ کن و همیشه سلامت باشن.
فدات عزیزم، من همه تلاشمو کردم تا خودش نخاد کاری از من بر نمیاد

درسته اول بااااید خودش بخواد،میتونی همیشه باآرامش ازش بخوای،درباره اثرات مخربی که به خودش وزندگیش میزنه همیشه باهاش صحبت کن.انشاءالله درست میشه.

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز