بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
کاملا باهات موافقم .منم به جاریم زیاد رو مبدادم .یه بهر برگشت بی مقدمه گفت بهم که خواهرت زیاد میره خونه بابات خواستم بزنم دهنش بگم به تو چه اخه چه ضرری به تو میرسونه از اون موقع هیچی بهش نمیگم
من یه شب مردم صب پاشدم صبونمو خوردمورفتم پی زندگیم...
حالا خوبه وام رو گفته ما که جاری رو ندیدیم ولی پسرشون نه تنها وام ازدواج رو میخواست بگیره بلکه بهم میگفت حقوقتو چرا نمیدن واسه خرید مراسم عقد پول ندارم
سپیه سوال تورو خدا بگین بعتب هروقت تو جنع خانواده همسر اصلا باید با سیاست رفتار کنیم و باهیچ کس صمیمی نشیم اخه چرا؟؟؟چرا باید باهمه دورو باشیم اینجوری خیلی بده میدونم که مجبوریم اما واقعا بده اگه صادق باشیم همه میگن این چقد ساده لوحه من خیلی دلم میخواد همه رو از ته دل دوست داشته باشم
افرین دیگه منم هیچی بهش نمیگم ب هیچکدومشون هیجی نمیگم
باور کن مادرشوهرمو عین مامان خودم میدونستم باهاش حرف میزدم دردو دل وای دیدم بعدا حرفامو علیه من استفاده میکنه یکی دوتاشم میزاره روش یع چیزی مثلا بخواد به کسی بگه میکه به قول نازی منم اصلا میمونم فقط الان در حد سلام خداحافظم
من یه شب مردم صب پاشدم صبونمو خوردمورفتم پی زندگیم...
منم خیلی طرفدار جاریم بودم بعد یک روز که مادرشوهرم ازم تعریف میکرده گفته الکی ازش تعریف نکنید چون همش پشت سرتون حرف میزنه درصورتی که من اصلا جلوی جاریم از خانواده شوهرم بد نگفتم
من ازدواجم سنتی بود، الانم عقدم، دو شهر دور از هم هستیم، بیشتر اونا بهم زنگ میزنن، با هم عروسم خیلی خیلی رسمی هستم.لزومی نمیبینیم باهاش صمیمی بشم.
به نظر من باز با خواهر و مادر شوهر خوب باشی برات نمیزنن، چون مادر و خواهرشن بالاخره و دوس ندارن خار به پای داداش یا پسرشون بره، اما جاری از اینا حسا چیزی نمیدونه که، چون برااااادر شوهرشه!!! 😊