پسرم دوسال و دوماهاهشه از اول همش نق نقد بود الان دیگه خستم کرده شبا همش بیدار میشه گریه میکنه روزم همش بهونه میگیره خیلی اذیتم نمیدونم چشه اصلا هم دکتر نبردمش .بعد من کل این دوسال باش زجر کشیدم الان دیگه بزرگتر شده چرا اینقدر باز گریه میکنه 😢😢
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
شاید جاییش درده شاید بهش بی توجهی بی محبتی میکنی شاید تشنشه شبا یا زیاد خورده سر دلش سنگینه یا کم خورده گرسنه اس یا دسشویی داره یا جاش گرم یا سرده؟پسر من قربونش برم خیلی ارومه اصن اذیتم نمیکنه
خدایا مارا به غصه های معمولی مان برگردان...به قسط های عقب افتاده ،ترافیک های طولانی،خیابان های شلوغ، دغدغه های زیاد،هدف های سخت،خستگی های مفرط...به همان روزها که همدیگر را قضاوت میکردیم وبه قضاوت های هم توجهی نمی کردیم.به همان روزها که دنیا اینقدر آلوده نبود،که آلوده بود وحاد نبود ،که آلوده بود واز آلودگیش نمی مردیم...که دلواپس حال عزیزانمان بودیم نه جانشان !ما را برگردان به روزهایی که سلامتی اینقدر گریز پا نبود ،که میشد لابه لای همین مشکلات و دغدغه های ریز ودرشت،با خیالی آسوده فنجانی برداشت ،چایی ریخت ...کنار پنجره ای ایستادودر کمال اطمینان و آرامش نفسی عمیق کشید .که می شد کسی را به آغوش کشید وآرام شد .میشد دستان کسی را گرفت وبدون هراس تمام شهر را قدم زد وغصه ها و درد ها را فراموش کرد .دلمان لک زده برای یک آغوش، یک لبخند ،یک خیال تخت...دلمان لک زده برای یک زندگی آرام و معمولی ...خدایا در آغوشمان بگیر که خسته ایم ...خودت حال زمین را خوب کن