شماها هفته های اولی که نی نی تکون میخورد بعداز هر غذای که میخوردی به پهلو میخوابیدید تکون میخورد؟یا نه میشد مثلا نصف روز خبری نباشه ازش من الان تقریبا ی هفته اس احساس میکنم حرکت هاش رو بعداز هر غذای که میخوردم به پهلو میخوابیدم میفهمیدم اما امروز از صبح هیچی به هیچی شاید صبح دوبار خیلی کم اونم میگم نکنه تلقین بوده از صبحم خیلی دل درد دارم نگرانم یعنی چیزی شده
خداجونم همون جور که معجزه ات رو بمن نشون دادی همون جورم بزودی زود ب جاریم نشون بده و همه منتظرای نی نی سایت خدا جون بزار با خبر بارداری جاریم خوشحالیم از مادرشدنم کامل بشه انشالله من منتظرما تا قلب نی نی من ب تپش بیاد انشالله جاریمم باردار بشه و همه منتظرا علی اصغر امام حسین قربونش برم با امام رضا جونم حاجتم رو دادن
خداجونم همون جور که معجزه ات رو بمن نشون دادی همون جورم بزودی زود ب جاریم نشون بده و همه منتظرای نی نی سایت خدا جون بزار با خبر بارداری جاریم خوشحالیم از مادرشدنم کامل بشه انشالله من منتظرما تا قلب نی نی من ب تپش بیاد انشالله جاریمم باردار بشه و همه منتظرا علی اصغر امام حسین قربونش برم با امام رضا جونم حاجتم رو دادن
عزیزم منم اولاش مثل شما بودم. هر از گاهی یه تکون حس میکردم. خیلی وقتا هم از صبح تا شب هیچی به حدی که میرفتم صدای قلبش رو گوش میکردم. ولی از هفته ۲۵ به بعد کاملا حس میکنم مخصوصا بعد از غذا
مـن هـمانی ام که بی تو...پای تمام دوست داشتنهایم ایستاده ام...🥺
دوتا شکلات بخور همین الان ببین تکون میخوره یا نه؟؟ زود باش
نوشابه خوردم شکلات پشمک خرما بخدا دارم دیونه میشم
خداجونم همون جور که معجزه ات رو بمن نشون دادی همون جورم بزودی زود ب جاریم نشون بده و همه منتظرای نی نی سایت خدا جون بزار با خبر بارداری جاریم خوشحالیم از مادرشدنم کامل بشه انشالله من منتظرما تا قلب نی نی من ب تپش بیاد انشالله جاریمم باردار بشه و همه منتظرا علی اصغر امام حسین قربونش برم با امام رضا جونم حاجتم رو دادن
ن عزیزم من یبار سر این موضوع رفتم دکتر گفت تا هفته ۳۰ ما اصلا توصیه نمیکنیم ک حرکات بچه رو بشمارید یا زر نظر بگیرید بچه الان رفتاراش غیر قابل پیش بینی نگران نشو منم شدم رفتم گفت اصلا کی بت اجازه دادی بشماری نشماردیگه خانوم الکی به خودت استرس میدی
قلبمو شکست..روزها..ماه ها... بم بی توجه بود... کسی که عاشقش بودم..یروز که اصلا جواب زنگامو نمیداد بادوستاش پارتی گرفته بود...نوشتم:یروز توعصبی من بیخیال تو ناراحت من بیخیال توبی تاب من بی خیال یروزم نوبت تو میشه هی زنگ بزنی جواب ندم پیام بدی جواب ندم...اون زمان بهم پوسخند زد..چون میدونست چقد عاشقشم و مطمئن بود نمیشه من بهش بی توجه باشم...شروع شد ..اینبار هربار منو میشکست دیگه خودمو جمو جور نمیکردم...غرق بودم تو افسردگی تو غم