من از دست ندادم اما نزدیکه ک بدم .بابام سرطان داره و حالش بده .حال من بدتره ....اصلا هیچی از این روزا و شبا نمیفهمم...هر لحظه منتظرم خبر فوتش بدن ....خیلی حال بدی دارم ..کارم شده گریه ....هی خاطرهاش مرور میکنم با خودم ....نمیدونم این چ تقدیر و سرنوشت تلخی بود ....با خودم میگم چرا قدرشو بیشتر ندونستم ......میمیرم وقتی درد کشیدنشو میبینم ....خدا ب روز هیییچ کس نیاره
برای شفای همه مریض ها به حق امام حسین * اللهم صلی علی محمد و آل محمد *
عزیزی میگفت جای گیاهِ بامبو را که عوض کنی دیگر رشد نمیکند؛پژمرده میشود.میدانی چرا؟ چون ریشه اش را همانجا، جا میگذارد...دلِ آدمیزاد که دیگر کمتر از گیاه نیست جانم...گاهی ریشه اش جا میماند در دلی؛لبخندی؛ بوسه ای...