من اوایل خیلی کار میکردم خونشون دقیقا عین کُلفَت!!!
کار کردن تبدیل شده بود به وظیفه ام... وظیفه ای که اصلا به چشم هم نمیومد و حتی طلبکار هم بودن...
اما دیگه کم و کمتر کردم و حتی دیگه کمتر هم میرم خونشون؛ خیلی کمتر...
با اینکه توی یه حیاطیم
از کمک کردن پشیمون نیستم، از اینکه خودمو سبک میکردم واسه کسانی که قدر نمیدونن ناراحتم