حرف زدن...فقط حرف بزن...بشین کنارش...ازش بپرس...دردش چیه...
بپرس...چی شد که زنت که دست مردی جز خودت بهش نخورده بود ول کردی و رفتی با یه هرزه که هر شب خودشو به یکی اجاره میده چسبیدی...بگو زن هرزه دوست داری؟؟؟...من زیادی پاک بودم؟؟؟..باید هرزگی میکردم که احساس خوبی بهت دست بده...برات اس عاشقانه میفرستم...جذابیت نداره...چون مادر بچه هاتم...اما هرزه برات اس میفرسته احساس جوونی میکنی...من جوون نیستم...فکر میکنی...مرد خراب سر راهم نیست...فکر میکنی هرزه بودن سخته...خصوصا وقتی شوهرت باهات این کار رو کرده باشه...فکر میکنی...بندازمت یه گوشه و برم خراب بشم...برات جذابیت داره...فکر میکنی...بچه هات زیر دست یه مادر هرزه بزرگ بشن...سالم درمیان...تو که مادرت متعصب و پاک بود...شدی این...فکر میکنی بچه هامون چی میشن...تو که دم از اولویت میزنی که بچه هامن...فکر نکردی...همین بچه ها بزرگ بشن با این بی آبروییه تو چطور سرشون رو بالا بگیرن...بگن مادر پاکمون رو ول کردی یه خراب رو آوردی...پس دروغ نگو...بچه هامو دوست دارم...تو دوست داشتی...آیندشونو خراب نمیکردی...چرا من این اشتباه رو نمیکنم...فکر میکنی...مرد پولدار و خوشتیپ و غیره...کمه...ولی من اونقدر شرف دارم که پای بچه هام بمونم...آیندشون رو به گوه نکشم...تو که فقط خودت و زن هرزه برات مهمه...دم از بچه نزن...حضانتشون رو بده من...وقتی پات و خطا نزاری...وقتی اونقدر مطمئنی که دیگه گند نمیزنی به این زندگی...من و بچه ها تو زندگیت هستیم...ولی اگه بزنی...یعنی یه زن هرزه رو به بچه هات ترجیح دادی...تمام تلاشت رو بکن...و البته با کمی سیاست و قلق و روشهایی که خودت میدونی تو زندگیت بهتره...به نظرم...باید ازش چیزی داشته باشی....تا بتونی کنترل کنی...حضانت بچه ها حداقل یک یا دوتاشون...خودش یک اهرمه فشاره...تا بتونی کنترلش کنی...خانوادش شاید بتونن کمکت کنن...سرش رو گرم کن...باید یه چیز رو غیر اون هرزه دوست داشته باشه...که سرش رو گرم کنی...نمیدونم...تفریح...مهمونی...سفر...خوردن...جنسی...کلامی...باید بفهمی نقطه ضعف این بشر چیه که جذب یه هرزه شده...این که مشکل داره حرفی نیست...اما بالاخره باید چیزی باشه که اینطور جذب شده...و خیلی دیر فهمیدی...باید تمام تلاشت رو بکنی...بکنیش...چیزی که اون بهش میده رو صد برابر بهش بدی...خیلی سخته...اما اون هرزه هم داره تمام تلاشش رو میکنه که از تو جلو بزنه...ولی تو با بچه و خانوادش...جلوتری...تلاشت رو بکن...ببری...بری جلو...اون هرزه داره زورش رو میزنه...که تو رو بندازه بیرون...اما برنده تو باش...زورت رو بزن...بندازش بیرون...موفق باشی..