شوهرم از نظر مالی خانوادش از من خیلی پایینتره. با رفتارهایی که اخیرا داشته برام روشن شده که برای پول اومده با من ازدواج کرده. اللن حالت طلبکاری داره از خانوادم که پول دادن دیر شده انگار. تازه دوساله از ازدواجم میگذره ولی خیلی ناامیدم کرده. حتی به جدایی فکر میکنم. شما باشید با علم به اینکه برای پول شوهرتون باهاتون ازدواج کرده باهاش ادامه میدین؟
تنهایی رو ترجیح میدهم به تن هایی که روح شان با دیگری ست ... تنهایی تقدیر من نیست ، ترجیح من است ! لطفا اگر نظر مخالف منو داری و میخوای جنجال به پا کنی ریپلای نکن 🙏 هر گونه توهینی گزارش زده میشه .
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
سرمن یه سمساری قدیمی وشلوغ پلوغه که توش همیشه جنگه.بین امیدوناامیدی.بین خنده و گریه.بین رسیدن و نرسیدن.بین ولش کن و تو می تونی.توی سرمن همیشه هزارتا زن کولی دارن کل میکشن همیشه دونفردارن سر قیمت ی قاب عکس قدیمی چونه میزنن،همیشه یه بااحتیاط برانید داره قدم میزنه.دلم یه موزه ی قدیمیه.ی موزه ای که فقط یه نفررو برای دیدن داره.توی دل من نگاه توریخته رو درودیوار.توی دل من هواپره ازکشش افقی لبای تو.پر از بزن بریما.توی دل من همیشه هزارتا نظامی دارن یک صدا میخونن پایان شب سیه سپید است ...شاید برای همینه که من هیچوقت دختر عاقلی نبودم!به هر حال صبح میشه این شب
نه اصلا نمیتونم باهاش کنار بیام شما فقد دوسال ازدواج کردین و اینقدر زندگیتون سرده چه برسه به چند سال اینده زن و شوهر باید همو دوست داشته باشن که از هم زده نشن زندگی براشون تکراری نباشه البته این نظر خودمه
حتما ازش جدا میشم ،چون علاوه بر اینکه دوستت نداره وقتی مردی چشمش به دست زنشه هم خسیسه هم بی غیرت و بی عار من نمیتونم تحمل کنم همچین چیزی ،حداقل بخوام پولمو خرج کنم خرج کسی میکنم که دوستم داشته باشه