2733
2739

چند وقته خوابایه عجیب غریب زیاد میبینم خیلی زیاد شدن خوابام خواب دیدم تو یه هتلی کار میکنم یه روز بارونی بود هوا ابری بود اومدم برم خونه یهو لوکیشن عوض شد رفتم تو یه خونه دیگه از این خونه دوبلکس ها که پله خوره و اتاق زیاد داشت انگار داشتم از یه چیز فرار میکردم تو خواب ۳ تا مرد و ۲ تا زن هم دنبالم بودن که بگیرنم منم هی فرار میکردم از دستشون اخر سرم از پنجره اتاق پابرهنه فرار کردم خیلی بارون شدید بود تو خواب حتی نم داشتن و خیسی صورتمو حس میکردم فرار کردم رفتم یه ماشین گرفتم دوییدم تو خونه خودمون تو خواب خوابم برد وقتی بیدار شدم دیدم دوباره تو همون خونه ام کنارمم یه مرد محکم منو بغل کرده بود داشت کار خاک برسری میکرد هرچی جیغ زدم هیچکس کمکم نکرد انگاری متجاوز بودن اونا که دنبالم بودن خیلی زدم مرد رو تو خواب ولی زورم بهش نمیرسید بیشعور میخندید و کارخودشو میکرد انگار یه بچه داره میزنتش هیچ دردش نمیومد یدونه اخرش محکم خوابوند تو گوشم تا از خواب بیدار شدم کلا دیدم چقدر عرق سرد کردم حالم بده دلشوره افتادم چند وقته خیلی خواب دیدنام زیاد شده تو همشم دعوا میکنم و جروبحث بچه ها باید برم روانشناس ایا؟؟؟شما تا حالا از این خوابا دیدین بیایین تعریف کنین😭😭😭


ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
2738
بله،،میتونه،،خوابهای پریشون،،

درگیری های ذهنی من که فعلا تمومی نداره ولی چیکار کنم که کمتر از این خوابا ببینم خیلی خوابهای دردناک و زجراوری هستن...شبا دلم نمیخواد بخوابم کلا بخاطر این خوابها...حس میکنم به شوهرم دارم خیانت میکنم😕😕😕

درگیری های ذهنی من که فعلا تمومی نداره ولی چیکار کنم که کمتر از این خوابا ببینم خیلی خوابهای دردناک ...

معمولا خوابهای اینجوری ،،بازتاب اتفاقات توطول روزه،،،بایداینها کم بشن،،شب قبل ازخواب،،ذهنتونوازاد کنین،،،

خداحافظ.....🙌🙌

من یه مدت استرس کنکور داشتم شدید جوری که کلی ریزش مو گرفتم و حالم بد بود همیشه  بعد مدام خواب میدیدم همسایمون منو دزیده و تو خونه اشون به این صورت که از ماشین بابام پیاده میشدم بابام میرفت خونه من اروم اروم میرفتم به سمت خونه همسایه که میرسیدم دم دهنمو میگرفت و مینداختم تو خونه و درو قفل میکرد و من التماس میکردم تروخدا بزار برم ابروم نره تو اون خونه هم کلی پسر بودو در اخر خواب یهو همه چیز تموم میشد و کلا همه ادمای اون خونه محو میشدن و من اروم میرفتم خونمون انقد این خواب تکرار میشد به شکلای مختلف که صبحا میخواستم برم مدرسه از جلوی اون خونه رد نمیشدم در این حد ...همشم بخاطر استرس وحشتناکم بود حالا شما هم همینه نگران نباش اصلا 

چو قناری به قفس یا چو پرستو به سفر؟                                 هیچ یک من چو کبوتر نه رهایم نه اسیر🙂                                  چیزی که وحشتناک بود حس می کردم                                                 نه زندهِ زنده هستم نه مُردهِ مرده  💔بهترین هرکس اون چیزیه که خودش دوست داره‌یه زوج جوون دیدین نگید " عه تو که از همسرت خیلی سرتری"دوستتون یه لباس خرید نگید "رنگ بهتر نداشت؟" و...بقیه که نباید به سلیقه ما زندگی کنن!کاری نکنیم که اطرافیانمون از ترس حرفای ما قید دوست داشتن هاشونو بزنن..تو زندگی آدما همیشه مرز های باریکی وجود دارن بین رک بودن و بیشعوری ، بین احترام و چاپلوسی ، بین اعتماد به نفس و خود شیفتگی ...این مرزها تعیین کننده ی بزرگی آدماست یادشون بگیریم.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

هدیه برای رلم

moby__8 | 7 ثانیه پیش
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز