سلام من بارداری دوممه چون کمک دست ندارم و دکتر گفته اورژانس هستم باید بخوابم اینام اومدن همش با داداشم دعوا میکنن از اون ورم دایی آم امروز تصویری زنگ زده به پدر شوهر من توهین میکنه بعد منم ناراحت شدم به مامانم که چرا جوابشو ندادی برگشته با من دعوا میکنه از اون ورم داداشم با انگشت محکم زد به بیمه پسرم مثلا شوخی میکنه پسرمم دردش گرفت منم گفتم فردا حتما برین نمیخوام
Bime?chi hast
منم ماه هفتم و ابجي كوچيكم اومده ك كمك حالم شه اما انقد رواعصابم رفته ك نگو
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
خخخ.بگو کمک نخواستیم
متاسفانه خانواده منم خیلی بی ملاحظه هستن و کامل درکت می کنم. سر این بچه دومم یک ماه استراحتذمطلق بودم خونشون رفتم پوستم کنده شده.
خیلی حساسی کارت هم زشت بود بهشون گفتی برین
به نظرم فقط شوهر باشه بقیه واقعا باهاشون سخته زندگی
اولن پسر ندارم دومن اگر من از اول مجال داده باشم به کسی میخاد برادرم باشه یا هرکسی صد در صد اون طرف به خودش اجازه میده این کار بکنه سومن اینجا خودت مجال دادی رک بهش بگو دوست ندارم اینطور شوخی های با پسرم بکنی یا بهش بگی فقط مامان باشه پیشم
منم چند روز شوهرم ماموریت بود بچم کوچیک بود مادرشوهرم اصرار اصرار که دخترمو میفرستم پیشت تنها نباشی شبا نترسی هزار بار گفتم من نمیترسم نمیخواد بیاد ولی گوش نداد و اومد حالا خواهر شوهر من بیست سالش بود اومد رفت تو اتاق پشت لپ تاپ به فیلم دیدن یا باموبایلش زنگ میزد با دوست پسرش حرف میزد بعد هر چند ساعت منو صدا میزد برام چایی بیار برام غذا بیار تا بچم میخوابید میومد با من حرف میزد چرت و پرت میگفت نمیذاشت بخوابم تا بچم بیدار میشد میرفت تو اتاق درو میبست به بچم میگفت سر و صدا نکنی میخوام بخوابم بچمم پشت دراتاق اون عن خانم مینشست به گریه کردن که عمه بیا عمه بیا وایییییییی سه روز این بساط بود زنگ زدم به شوهرم گفتم بهش بگو بره نگفت آخر سر خودم پاشدم وسیله جمع کردم گفتم دارم میرم خونه بابام گفت هستم تابرگردی گفتم نه شب میمونم خلاصه شرشو کم کرد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
