خاطره ای که شوهراتون براتون غیرتی شدن و خوشتون اومد😉😉
رفته بودیم بازار مانتو بخریم وقتی فروشنده گفت مبارکتون باشه خانوم منم گفتم مرسی ممنون شوهر م درجا گفت خودم جوابشو میدم تو هیچ نگو
من خودم بیشتر روی خودم غیرتی میشم تا شوهرم
اون همه اش میگه نهههه.اشتباه میکنی.منظوری نداشت
خوشمون که نیمده اون موقع سکته نکنی خیلیه😂
کلا غیرتی زیاد میشه ولی چندروز پیش رفتیم خیابون مانتوم یکمـ شل شد کمربندش داد زد گفت ببند اون لامصبوووو
دکتر دندونپزشکم تیکه کلامشه که میگه بگو عشقم. یه بار که همسرم باهام بود این حرفو زد، دیدم همسرم سرخ شده...
تو مغازه داشتم چونه میزدم یهو عصبی شد داد زد گفت هرچی میخواد بده لازم نکرده برا ۵ هزار تومن چونه بزنی اصلا هم خوشم نیومد از کارش خیلیم کوچیک شدم جلو فروشنده
اوایل عقدمون بود..گفت دوستم توی خوابگاه محل کارشون گفت خانومت هم مث خودت سفید و روشنه؟؟اخه شوهرم سفید و چشم رنگیه..گفت بلند شدم یقشو گرفتم چسبوندمش ب دیوار😑 دیگه راسته یا ن نمیدونم😐😥😁😁😁😁این اولین و اخرین غیرتش بود روی من
تا حالا غیرتی نشده هیچ.😐
غیرتی شدن یه چیزیه که ادم میترسه خوشش نمیاد که
نامزد منم یکسره در حال اخم کردنه منم همش خنده م میاد بهش😂خیلی بانمک میشه وقتی اخم میکنه حرص میخوره
رو یکسری چیزا حساسه ولی خوب اصلا غیر منطقی نیست
مثلا خیلی خوب تشخیص میده تو یه جمع کسی منظور داره یا نه و خوب خودمم چون متوجه میشم سعی میکنم زیاد همکلام با اون شخصی که روش حساس شده نشم
ولی اولای دوستیمون یه پیراهن خریدم با خودش که میریم مهمونی بپوشم دکلته هم بود بعد چند وقت دوباره خواستم بپوشم گفت این بازه گفتم با خودت خریدما گفت نه اون موقع فرق میکرد
الانم که ازدواج کردیم کاملا جفتمون میدونیم رو چی حساسیم و انجام نمیدیم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
