از کدوم کار مهمون بدتون میاد؟؟😞

مثلا بگن واااا چرا ایفون خرابه 

شوهرت تنبله بلد نیس درست کنه

یه لامپو عوض کنید 

اه 

اصلا به شما چه 

ما خودمون راحتیم این مدلی 

دقیقا😶به خدا به کار کردن آدمم گیر میدن چرا انقد آرون کار میکنی آخه به تو چه

تصوراتمو بهم زدین،دیگه دوست ندارم مهمانی برم....

هر چند بیشتر میزبان بودن رو دوست دارم،فقط روی بی ادبی و شیطنت بچه ها حساسم

اگه مهمون بیاد توی آشپز خونه ناراحت نمیشم

اگه کنجکاوم باشه همینطور

اگه شبم بمونه همینطور

ولی دیگه دوست ندارم خودم مهمونی برم،شاید میزبان مهمان دوست نباشه اینو توی اینجا فهمیدم

از اینکه سرک میکشند تو اتاق خواب و گمد لباس و کابینت ها

دنیا به آخر رسیده،،،آخه انسان نباید خونه کسی بره دیگه بخدا اصلا نمیدونی چقد بدشون میاد میری....دیگه میترسم برم مهمونی بخدا

واقعا منم همینطوراصلا باورم نمیشد برم خونه کسی و انقد ازم متنفر باشه، بخدا دیشب مهمونی بودم انقد حرفای اینجا روم تاثیر گذاشته بود استرس داشتم نمیتونم غذا بخورم...

ازدرتونیومدن میگن واییی چقدخونتون کوچیکه...الانم گیرمیدن بچت ریزه...اه😖

اینو حق دارین بخدا...این دیگه مردم‌ آزاریه نه مهمونی...این فرق میکنه....

اما در کل به نظر من ایرانی ها اصلا مهمان نواز نیستن اکثرا متنفرن از مهمان حتی از اقوام درجه یک شون که برن خونه شون 

از همه ی آدما بدم میاد. نمیخوام کسی بیاد خونم. نمیخوام برم بیرون. 

ازینکه یکی در یخچالمو بازکنه متنفرم،چون خودم هیچوقت یخچال هیچکیو بازنمیکنم،شب ب هیچ عنوان نمیمونم،کمکم میکنم،از مهمونی ک شب بیاد بمونه خونم متنفرم،ازینکه بچهاشون همچیو بهم میریزن،از مهمونی ک راجبع همچی میپرسه هم بدم میاد،من کمی وسواسم کلا از مهمون بدم میاد،جز از مامان خودمو مادرشوهرپدرشوهرمو یکی از خواهرام،دعامیکنم بقیه هیچوقت نیان خونم

بخاطر همین حسه بد و سختگیری و زیاد بودن وتجمع وسایل زیاد توی خونه اس،که رفت وامدها کمتر شده،بی حوصله بودن،تحملات، قدیما میگفتن مهمون حبیب خداست ولی الان انگار دشمن ماست، خب همه بجه دارن این بچه ها نیستن که خیلی نمیتونن مابی ادب باشن این خونه پر. زرق وبرق ماست که ممکنه خراب بشه، این توقع ماست که حتما باید خورشت ومرغ جلومون باشه یا فکر کنیم خورشت ومرغ وسالاد حتما جلو مهمون بذاریم تا ابروداری کنیم یا بالاخره هنر اشپزی وخونهداریمون رو نشون بدیم ،انقدر رفت وامدا سخت وکم شده و یا چشم وهم چشمی شده که ادم حسه نزدیکی به هیچ کسی رو نداره بعد. میایم میگیم قدیما یادش بخیر، چرا یادش بخیر؟!!!! ا

منم مثل شمام اصلا کلی مهمون دوست دارم ولی مشکلم رو تعدادشونه مثلا خونواده شوهرم اوایل که همه تازه ازدواج کرده بودیم و بچه نداشتن همشون با هم میومدن تا الان ولی الان حتی به شوهرم میگم خونواده فلان برادرت رو جدا دعوت کنیم وو پدرو مادر و خواهر برادر مجردشو جدا میگه مگه چند نفرن؟ وی فکر بچه هاشون رو نمیکنه میان با هم و یهدونه من همش دارن همدیگه رو هل میدن و اخرش هم دارن میرن اسباب بازیای بچه ام رو باخودشون میبرن بعد ما خونشون میریم اصلا نمیزارن بچه ام دست به اسباب بازیاشون بزنه و همش اذیت میکنن چون بچه ام کوچیکتر از اوناس و فعلا حریفشون نیست

واقعا چقدر کم حوصله وانگار پادگانه، اینطور واونطور کردن نداره، اونی که از بچه اش اذیت میکنه بخاطر زیاد گیر. دادن بقیه هم هست بچه اصلا لجباز میشه، بچه باید. کنترل بشه منتهی من به شخصه این چیزا رو بقیه گفتن با اینکه همه میگن بچه ات ارومه ، میترسم برم مهمونی یا جایی مسافرت یا رفت وامد کنم تا به تریپ. قبای میزبان بر. نخوره، خب کمتر خونه ات رو شلوغ کن و. که مجبور نباشی زیاد به فکر تمیز کردنش بیفتی، واینکه مهمون میاد. بنده خدا عینه چوب خشک نشه با بچه اش یه جت ، چقدر. بی حوصله تربیت شدیم این وحشتناکه، 

واقعا عالی گفتی؛ خونه های عراقی رو ببینید انقد ساده وبدون تجملات زندگی میکنن اما در عوض مهمان نوازند برای مهمان شون کم نمیزارن حتی اگه از یه کشور دیگه باشی اما ایرانی ها اصلا مهمان نواز نیستن  تحمل خواهر برادر خودشونم ندارن چه برسه غریبه بره خونشون