يادمه تو يكى از جلسات خواستگارى ازش پرسيدم دعوامون شه و خيلى عصبانى شى چيكار ميكنى؟ گفت سعى ميكنم با خونسردى محيطو ترك كنم تا جفتمون به اشتباهاتمون فكر كنيم و وقتى عصبانى نبوديم راجع بهش منطقى صحبت كنيم پيش پيش خودم گفتم وااااو چه شوهر اروپايى پيدا كردم😂
اون سرى دعوامون شد با مشت كوبيد تو ديوار يه هفته دستش تو اتل بود😂😂 بعده اين كارش من ياده اين حرفش افتاده بودم هر هر ميخنديدم بيشتر عصبانى ميشد ميگفت منو مسخرررره ميكنى مسخره؟!😂