من خیلی شنیدم حالت های روحی بد میگیرن و خود زنی و افکار خود کشی و پرخاشگری و.. من فقط افسردگی رو گرفتم که حس ناامیدی و پوچی دارم و حسی به بچم ندارم سه ماهشه شیر هم ندادم
روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...
بعد سزارین معمولا افسردگی اتفاق میفته که بخاطر سردی غالب بر بدنه، چیزای گرم بخور، البته اگه بچت دیگه زردی نداره، منم گرفتم اما نه خیلی حاد، جزئی بود فقط گریه میکردم و همش ناامید بودم اما در حد شما که بچه رو شیر ندم یا نخوامش
خیلیییی بد بوووود...البته من دست تنها بودم و بچه ی اولم بود و هیچ تجربه ای نداشتم..خیلیییییییییی سخت بودددد
❤فرشته کوچولوی من ❤ساعت ۹صبح روز سه شنبه...۲۵ فروردین۹۴ زمینی شدد..خدایا صد هزار مرتبه شکرت منم بعد از ۷سال انتظار طعم مادرشدن رو چشیدم...خدا جونم هیچ زنی رو با انتظار امتحان نکن و ب همه ی دوستام فرزند سالم و صالح عنایت بفرما...الهیییی آمین...🌹🌹(tamana366 سابق)