۵ تاقرص برنج خورده بوده!!
دختر یکی از نزدیکانم که خانواده ازهم گسیخته و نابه سامانی داشت و خونشون شهرستان بود، دانشگاه دولتی تهران رشته جامعه شناسی یا علوم اجتماعی قبول شد ، اینجا تقریبا تنها زندگی میکرد
اخیرا لیسانس گرفته بود و جایی کار میکرد
یهو دیروزخبر دادن مرده
بعدچندساعت گفتن نه حالش خوب نیس، اما نمرده
نگو برای چنددقیقه همه علایمش میره و دکترا میارن روشو میکشن، بعد انگشتشو تکون میده و میبرنش اتاق احیا ....وقتی اولش علایم حیاتش میره ، مادرشینا میزنن تو سرشون و فکرمیکنن تموم شده و زنگ میزنن به ماها میگن
اما بعد دوباره برگشته بیمار...
دیشب دکترش گفت پسری که همراهش بوده و باهم آوردنشون بانصف قرص برنج مرده، این ۵ تاخورده اما نمرده...البته پسره شیشه ای و ضعیف بوده، میگفتن معجزس ومیخاستن تو روزنامه ها چاپ کنن، اما خانوادش نزاشتن.
مادر دختر میگفت برای پایان نامه موضوعش خودکشی بود، میگفت کلی مطلب جمع کرده بود ، به کلفتی یه کتاب قطور از گزارش خودکشی ها و علتهاش و اینا
میگفت همین پایان نامه باعث شد فکرکنه حالاکه انقدر آدم اینطور مردن، لابد مرگ راحتیه و مشکلیم نداره!!! میگفت عادی شده بود براش...
خانوادمونو کلا دچار چالش کرد، من هی میگم لازم نیس به همه بگید چی بوده ، بسپارید همینا که میدونن ب کسی نگن، بد میشه براتون....اما اونا میگن ما آنتن داریم و مردم فهمیدن و ال بل...
تهش اینکه اگر واقعا زنده بمونه که تاحالا ۴،۵ روز گذشته و مونده، فکرمیکنم خدا خیلی دوسش داشته و نخاسته باگناه خودکشی ازدنیا بره که تاابد روحش درعذاب باشه ،بعدم اینکه خدا نخاست آبروی اینا بره پیش همه و به آبروی آدمای خوب نزدیکان این دختر ، شاید نظر کرد و فعلا که درقید حیاته