امروز رفتم بهشتاباد یکی از فامیل های نزدیکمون فوت کرده بچه بودم زیاد میرفتیم خونه خالم ولی بعدش ک ازدواج کردم دیگه اصلا نرفتم خونشون وقتی مرد رفتم سرخاکش با خودم گفتم از خودت خجالت نمیکشی الان اومدی چیکار کنی بعد ی جمله خوندم سر در نوشته بود ک حال قدر انان ک هستند را بدانیدخیلی ذهنم ومشغول کرد واقعا چرا وقتی ما این واقعیت وهممون ومیدونیم و بهمون ثابت شده بازم اینهمه درحق هم بی احترامی میکنیم اینهمه غیبت همه دیگرو میکنیم اینهمه دل همو میشکونیم انگار ک هممون عمر جاویدان داریم تازه میفهمم این دنیا ارزش هیچی رو نداره جر اینکه خوبی کنی