خانوما تو تاپیکای قبلی توضیح دادم که دیشب کتک خوردم و شوهرم ول کرد رفت و تا صبح تنها موندم...صبح جون نداشتم پاشم خابیدم تا عصر...دیدم مثل همیشه که دعوامون میشه میخاد یک هفته خونه نیاد و شبا دیر بیاد و خرجی نده و اذیتم کنه تا دوباره برم خودم پاپیش بزارم و آشتی کنم و دوباره همون آش و همون کاسه....منم تصمیم گرفتم برم پاسگاه شکایت کنم عصری رفتم کلانتری محلمون بهم یه نامه داد گفت برو پزشک قانونی فلان خیابون فردا بازن...بعد برگه رو گرفتم و اومدم خونه ی بابام. الان خونوادم مخالفِ شکایتن از طرفی هم با اینهمه کتک و بدن درد فقط دو جاش زخم و کبودیِ خیلی کوچیکی داره که اصلا نمیدونم پزشکی قانونی بها میده به همچین چیزی یا نه...شوهرمم که تا حالا سه بار اومدم قهر فقط یه بارشو اومده دنبالم بقیه وقتا دست از پا دراز تر برگشتم و توی دعوا شوهرم بهم گفته اصلا دلم نمیخاست برگردی...
الانم نه سراغمو میگیره نه براش مهمه که کجام....ولی خونه ی بابامم به شدت سختمه اصلا تا حدودی به خاطر همین سختیا زود و ندیده و نشناخته عقد کردم و خودمو انداختم تو هَچَل...مثلا تو خونه بابام به هیچ وجه نمیشه شبا چراغو روشن بزاریم ...منم میترسم تو تاریکی بخابم...یا مثلا فقط یه اتاق داره که اونم همه استفاده میکنن همه ی بچه های خواهرام سر وسایلام میرن و هیچ کسم چیزی بهشون نمیگه......اینجا شبا بابام دَرهارو باز میزاره یهو گربه میاد داخل اصلا یه وضع ناجوریه دلم برا راحتی خونم تنگ شده....
خلاصه غیر از اخلاقای گند شوهرم، تو خونه ی خودم یه راحتیایی داشتم که اینجا به هیچ وجه ندارم خلاصه موندم بین بد و بدتر... از طرفی با این همه که ازش متنفر شدم ولی دلم براش تنگ میشه خاک برسرم کنن..واقعا خودمم نمیدونم چی میخام...کسی شرایط منو داشته؟