اره والا بیشعورا،من ی روز قبل خرید وسایل عقدم با دخترعموم رفتیم پاساژ،ی مغازه چنتا مانتو پوشیدم خوشم اومد سایزم نبود اومدیم بیرون،دوروز بعد با مادرشوهرم رفتیم همون مغازه،مادرشوهرم گیر داد ب همون مانتو،خانومه گفت اونروز ک اومدی بهت گفتم ک سایز شما نیست،مادرشوهرم ی نگا بهم انداخت رفتم زیر گلو در اومدم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
وای متنفرم از این حرکت دنبال ادم راه میفتن ببین چیکار میکنی من که فروشنده اینجوری ببینم فرار میکنم ...
دقیقا به آدم برمیخوره انگار اومدی دزدی... ازدور آدمو زیر نظر بگیرن نه اینکه دنبال آدم راه بیافتن
اگر فکر کنم بحث کردن با یک کاربر به جایی نمیرسه جواب نمیدم. بنابراین این جواب ندادن رو کم آوردن درنظر نگیر دوست عزیز. تا زمانی که حرفات عاقلانه باشه به نظرم لایق گفتگو هستی. هرجا هم فکر کردی من دارم اشتباه حرف میزنم با دلایل منطقی من رو مجاب کن. من با کمال میل عذرخواهی می کنم. با کاربرای کم سنی که خودشون رو عقل کل میدونن که کلا بحث نمیکنم چون همین نشونه ی بی عقلی شونه.
اره بابا هیجی کار بلد نبودن مجبور شدن فروشندگی مغازه یکی دبگه رو بکنن از رو عقده حرف میزنن انگار تاج ...
اینجوری نگید شاید اینجا کسی شغلش این باشه
اگر فکر کنم بحث کردن با یک کاربر به جایی نمیرسه جواب نمیدم. بنابراین این جواب ندادن رو کم آوردن درنظر نگیر دوست عزیز. تا زمانی که حرفات عاقلانه باشه به نظرم لایق گفتگو هستی. هرجا هم فکر کردی من دارم اشتباه حرف میزنم با دلایل منطقی من رو مجاب کن. من با کمال میل عذرخواهی می کنم. با کاربرای کم سنی که خودشون رو عقل کل میدونن که کلا بحث نمیکنم چون همین نشونه ی بی عقلی شونه.