2733
2734

عاغا بالاخره تصمیم گرفتم شب برم خونه نامزدم محمد بخوابم !!! البته اینم بگم ما ب کسی ک رسمی مال هم شدن میگیم نامزد یا عقد فرقی نداره برامون !

شب نشسته بودیم دور و بر ساعت دوازده بود منتظر بودیم بخوابن اینا 😂😂😂 بعد اوناهم مارو فقط نگاه میکردن 

دیگه نگم براتون 

🤣🤣🤣🤣داییم ک میشه پدرشوهرم گفت که آرنیکا نکنه گرسنته دایی حالا منم اومدم با احترام و قشنگ و تمییییس بگم نه دایی جون سیرم گفتم ن دایی جونم ک....یرم😐😐😐😂🤣🤣😂😂😂😂یعنننننی منفجر شدنننن بعد ده دیقه فهمیدم چه غلطی کردم!!!داییم گفت آرنیکا فک کنم زیاد امشب فکرشی سر زبونت افتاده😂😂😂😂😂یعنی آب شدمممممم تا صبححححح موهامو میکشیدم🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣😐😐😐😐😐الان دیگه روم نمیشه برم خونشون

🍃🌸...❤️و‌طٌ جان‌و‌جهان‌منی!آرنیکام🍃۱۸سالمه!💫#محمدم


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
2738
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730