خلاصه جاریه که هنگ میکنه اخه چه خبر یعنی چی!!!
چطور ممکنه قشنگ اسم مناطق مختلف شهر رو میگفته که فلان جایه چرا اخه رفت فالگیرم میگفته این کیسا میان ففط هوسشون رو خالی میکنن باهات میزارن میرن...
خلاصه کلی حرف ...
رسما دنبال یه کیس خوب میگشته طلاف بگیر بر
این جاریه شوهرش میاد میگه گوش کن این ویس رو بعد اینا یک هفته کلنجتر نیرن با خودشون که چیکار کنن به دختر بگن
به برادر شوهر نگن
یا نه به برادر شوهر بگن بفهمه زنش داره چیکار میکنه
و تازه چن ماهیم بوده که برادر شوهر خونهش رو زده بوده به نام همون زن خیانتکار...
داداشش اخرش میگه نه نمیزارم این زنه هم ابرویه داداشم رو ببر هم پولش رو بالا بکشه میبرم گوش کنه
و دادشه هم گوش میکنه و باخبر میشه و با نقشه خونه رو به نام خودش ب میگردونه و بعد میگه به زنش...
حالا همه نفرینا پشت این جاریست همه میگن چرا به شوهزش گفتین چرا زندگیشون رو از هم پاشوندین
ا
چون یه قسمت ویسه دختر به فالگیر گفته من چن ماهه که پاک پاکم فعلا هیچ رابطه ای نداشتم
به نظرتون باید چیکار میکرد جاریش!؟