خانومای عزیز
یکی از اقوام همسرم فوت شدن
عین این چندروز ما از صبح خونه صاحب عزا هستیم تا شب
من روحیه م حساسه خیلی نمیتونم این مراسمارو تحمل گنم
همه ش شیون و گریه زاری
دیوانه شدم واقعا... شبا میترسم... خوابم نمیبره... ناهار و شام هم اونجاییم اصلا نمیشه غذا خورد از گلوم پایین نمیره خوابیدنم میایم خونه مادرشوهرم
مسیرمون زیاد دور نیست ولی همسرم اصلا نمیگه بهم ک مثلا بریم خونه حالا واسه هفتش بیایم
همه ش یکسره اینجاییم
انقد از همسرم عصبیم دلم میخواد فردا خودم تاکسی بگیرم برم خونه بعد بهش ز بزنم بگم من خسته شدم نمیتونم دیگه تحمل گنم میرم خونه میای بیا نمیای نیا.... واقعا کشش ندارم
شما بودین چیکار میکردین